ارسال دیدگاه
- ضمن تشکر از بیان دیدگاه خود به اطلاع شما رسانده می شود که دیدگاه شما پس از تایید نویسنده این مطلب منتشر خواهد شد.
- دیدگاه ها ویرایش نمی شوند.
- از ایمیل شما فقط جهت تشخیص هویت استفاده خواهد شد.
- دیدگاه های تبلیغاتی ، اسپم و مغایر عرف تایید نمی شوند.
علی لاریجانی به کرونا مبتلا شد
رئیس مجلس در قرنطینه
گروه سیاسی/ در روزهایی که به نظر می رسید احتمال آغاز به کار جلسات و فعالیت های رسمی مجلس قدری بیشتر شده، باز هم یک خبر همه چیز را در ابهامی تازه فرو برده؛ علی لاریجانی، رئیس مجلس به کرونا مبتلا شده و در قرنطینه به سر می برد. هرچند بهروز نعمتی گفت که لاریجانی از قرنطینه کارهای خود را دنبال می کند، اما به جز او تا اینجا بیش از 20 نماینده دیگر هم درگیر کرونا هستند. آخرین آنان امیر خجسته نماینده همدان است که خبر ابتلایش به این بیماری روز 12 فروردین منتشر شد. در این اوضاع هر چند نمایندگان زیادی هم هستند که برای آغاز به کار مجدد جلسات علنی مجلس اصرار دارند اما هنوز هیچ چراغ سبزی از سوی ستاد ملی مبارزه با کرونا در این رابطه دیده نمی شود تا این سؤال پیش بیاید که آیا نمایندگان مجلس دهم با این وضعیت یک بار دیگر فرصت خواهند داشت در صحن بهارستان دور هم جمع شوند یا اینکه مجلس را بدون خداحافظی در روز 8 خرداد تحویل منتخبان جدید خواهند داد؟ روز پنجشنبه 14 فروردین روابط عمومی مجلس در اطلاعیه ای خبر ابتلای علی لاریجانی به بیماری کرونا را تأیید کرد و توضیح داد که او «در حال حاضر در قرنطینه و تحت درمان است.» در پی انتشار این خبر علاوه بر تماس های رئیس جمهوری، رئیس قوه قضاییه و دیگر شخصیت های سیاسی و مذهبی با لاریجانی، رؤسای مجالس روسیه، سوریه و گروه دوستی پارلمانی پاکستان و ایران با آرزوی بهبودی رییس مجلس شورای اسلامی پیامهایی جداگانه برای وی ارسال کردند. درباره اینکه رئیس مجلس چگونه درگیر این بیماری شده توضیحی داده نشده است. از جمله اینکه او در شهر قم به کرونا مبتلا شده یا تهران؟ یک روز قبل از تأیید ابتلای رئیس مجلس به کرونا، هر چند ابتلای چندین نفر از نمایندگان به این بیماری تأیید شده بود اما اسدالله عباسی سخنگوی هیأت رئیسه مجلس گفته بود که جلسه روز سه شنبه، 19 فروردین در مجلس به صورت علنی برگزار خواهد شد. همزمان رضایی کوچی، رئیس کمیسیون عمران مجلس هم به خبرگزاری فارس خبر داده که نشست هیأت رئیسه مجلس با رؤسای کمیسیونهای تخصصی در روز یکشنبه 17 فروردین برگزار خواهد شد. تا پیش از این مجلس سه جلسه به صورت دیجیتالی برگزار کرده که البته هیچکدام به حدنصاب نرسیده بودند. به گزارش ایسنا اسدالله عباسی گفته در تمام هفته های گذشته «نظر هیأت رئیسه از آغاز بحران تا امروز برگزاری جلسات حضوری بوده است.» آنطور که سخنگوی هیأت رئیسه مجلس توضیح داده حتی قرار بوده روز 10 فروردین نیز جلسه ای غیرعلنی در صحن مجلس برگزار شود که باز هم با ممانعت ستاد مبارزه با کرونا مواجه شد. او هم البته تأیید کرده که این ممانعت با توجه به «تعداد بالای نمایندگان مبتلا به کرونا» منطقی بوده است. البته آنطور که بهروز نعمتی، عضو دیگر هیأت رئیسه مجلس در گفت و گو با ایسنا توضیح داده یک پیشنهاد هم برای برگزاری جلسات علنی مجلس انتقال این جلسات به سالن های بزرگی مانند سالن شهید افراسیابی یا سالن شهید شیرودی و یا سالن شهدای هفتم تیر بوده که به دلیل عدم وجود امکانات مورد موافقت قرار نگرفته. در هفته دوم فروردین ماه انتقادات از تعطیلی جلسات مجلس بالا گرفته و حتی روز 11 فروردین 42 عضو فراکسیون امید مجلس در نامهای به علی لاریجانی خواستار برگزاری جلسات مجلس با قید فوریت و در اسرع وقت شدند. در آن سوی میدان نیز نمایندگانی از جریان اصولگرا همچون احد آزادیخواه، محمدرضا پورابراهیمی، حسن کامران و محمدحسین فرهنگی هم خواستار آغاز به کار مجدد جلسات علنی مجلس شدند. این مطالبه البته توسط برخی نمایندگان منتخب مجلس یازدهم هم به شکل دیگری مطرح می شود تا آنجا که علی نیکزاد، منتخب اردبیل پیشنهاد داده تا جلسات مجلس به جای بهارستان به محلی چون سالن اجلاس سران منتقل شوند. اما حالا با توجه به ابتلای شخص رئیس مجلس به بیماری کرونا باید دید که آیا برنامه های مطرح شده برای آغاز به کار جلسات علنی مجلس در هفته جاری همچنان پابرجا خواهند بود یا درگیر شدن علی لاریجانی با این ویروس زنگ خطری برای مجلسی هاست تا در مطالبه و برنامه خود برای برقراری جلسات بهارستان تجدید نظر کنند.
یادداشتی از شمس لنگرودی درباره اینکه آیا بحران ها زمینه ساز آثار خلاقانه می شوند؟
هنر نتیجه فقدان است
شمس لنگرودی
شاعر و نویسنده
وضعیت امروز جهان، وضعیت عجیب و غریبی است و البته ما از این وضعیتهای عجیب در تاریخ کم نداشتهایم و میتوانیم چندین نمونه از آنها را به ذهن بیاوریم که بروز و ظهور و همهگیریشان جامعه را با بحران روبهرو کرده اما اینبار با پدیدهای جهانی روبهرو شدهایم که منتظرش نبودهایم. با اینحال این بحران هم مثل همه مشکلات خواهد گذشت اما معلوم نیست در سرشت و پیشامد سالهای پیشرو چه تاثیری خواهد گذاشت و چقدر؛ اما خواهد گذشت این اتفاقات که گفتهاند چنین نماند و چنین نیز نخواهد ماند.
اما مساله ارتباط هنر و این بحرانها را باید از این منظر مورد بررسی قرار داد که ادبیات و هنر فلسفه وجودیشان همین نابسامانیها و بحرانهاست و طبیعتا اگر همه چیز سرجای خودش بود هرگز هنری به وجود نمیآمد. در واقع هنر نتیجه فقدان است و نوعی آه کشیدن بلند و جستوجوی همدل. اگر همه چیز سر جای خودش باشد دیگر نیازی نیست که آدمی به خیال پناه ببرد. طفل، برای و به دنبال آن چیزی که ندارد رویابافی میکند و بلندبلند با خودش حرف میزند و بزرگترها هم بهنوعی دیگر رویابافی میکنند و اگر این رویابافی تشکل پیدا کند به هنر تبدیل میشود. بههمین دلیل هنر را خلاقیت میدانیم چون خلقی است در مقابل نقصها و بحرانهای خلقت. از آن زمان که هستی پدید آمد، قابیل به هر دلیلی هابیل را کشت و قتلی اتفاق افتاد و حیات، متاسفانه با قتل و جنایت و... شروع شد و به نوعی به همین شکل هم ادامه پیدا کرد و بعد از مدرنیته هم، فقط شکلش عوض شد و کمی این وضعیت تر و تمیز و قانونمند شد وگرنه فرق اساسی در این مسأله که حیات مدام با این وضعیت متوحش ادامه پیدا کرده بهوجود نیامد.
این هم واقعیت دیگری است که هنر بهگفته نیچه یک نوع کوشش است برای رهایی از این بحرانها و انطباق با وضعیت موجود و برای آنکه به خیال پناه ببریم؛ تخیل سازنده که مسلماً با خیالبافی تفاوت دارد. این تخیل سازنده تفکری پشتوانه خود دارد. پس تردیدی نیست که این بحرانها و مصائب و مسائل میتواند باعث بروز و ظهور خلاقیت، یا نوشته و ساخته شدن آثار خلاقانه باشد اما مساله اساسی اینجاست که خالق چه کسی است و چقدر بر مساله اشراف داشته باشد و نبوغ و اندازه و تسلطش بر هنر چه میزان است.
یکی ممکن است آهی بکشد و با نگاهی رمانتیک و معمولی از کنار آن بگذرد و یکی هم ممکن است حافظانه بر دردهای عمیق تاریخی اجتماعی دست بگذارد. ما در طول تاریخ، با بحرانهای عظیم و به تبع آن با خلق آثار عظیم روبهرو بودهایم. مانند دوران مولانا که مصادف با حمله مغول به ایران بود. شخصاً امیدوارم که همه ما هنرمندان لیاقت داشته باشیم و به حدی از ژرفاندیشی و نبوغ و درک درست از پیرامونمان رسیده باشیم که از این معضل دردناک اجتماعی چیزی خلق کنیم که مردم از آن بهرهای ببرند.
در واقع بوسیله آن بتوانند حس همدلیشان تقویت شود و از این رهگذر زندگی برایشان آرامتر بگذرد. به این نکته توجه ویژه داشته باشیم که که هنر نتیجه و بازتاب واقعیت است و عینا خود واقعیت نیست. رابطه هنر با واقعیت مانند رابطه انسان با آینه است یعنی اگر انسان در مقابل آینه قرار نگیرد تصویری هم در آینه دیده نمیشود اما اگر قرار بگیرد هم، آن تصویر، عیناً تصویر آن فرد نیست و بازتابی از آن است.
این آینه را باید به مثابه ذهن و تخیل هنرمند بدانیم و به این مساله برسیم که هنر عبارت از واقعیتی است در ذهن هنرمند. پس، بهعنوان مثال مولوی هم نمیتوانست بهوجود بیاید اگر واقعیت تاریخی وجود نداشت یا فردوسی و شاملو و سپهری و... نمیتوانستند بهوجود بیایند اگر واقعیتهای تاریخی زمان خودشان وجود نداشت.
شاعر و نویسنده
وضعیت امروز جهان، وضعیت عجیب و غریبی است و البته ما از این وضعیتهای عجیب در تاریخ کم نداشتهایم و میتوانیم چندین نمونه از آنها را به ذهن بیاوریم که بروز و ظهور و همهگیریشان جامعه را با بحران روبهرو کرده اما اینبار با پدیدهای جهانی روبهرو شدهایم که منتظرش نبودهایم. با اینحال این بحران هم مثل همه مشکلات خواهد گذشت اما معلوم نیست در سرشت و پیشامد سالهای پیشرو چه تاثیری خواهد گذاشت و چقدر؛ اما خواهد گذشت این اتفاقات که گفتهاند چنین نماند و چنین نیز نخواهد ماند.
اما مساله ارتباط هنر و این بحرانها را باید از این منظر مورد بررسی قرار داد که ادبیات و هنر فلسفه وجودیشان همین نابسامانیها و بحرانهاست و طبیعتا اگر همه چیز سرجای خودش بود هرگز هنری به وجود نمیآمد. در واقع هنر نتیجه فقدان است و نوعی آه کشیدن بلند و جستوجوی همدل. اگر همه چیز سر جای خودش باشد دیگر نیازی نیست که آدمی به خیال پناه ببرد. طفل، برای و به دنبال آن چیزی که ندارد رویابافی میکند و بلندبلند با خودش حرف میزند و بزرگترها هم بهنوعی دیگر رویابافی میکنند و اگر این رویابافی تشکل پیدا کند به هنر تبدیل میشود. بههمین دلیل هنر را خلاقیت میدانیم چون خلقی است در مقابل نقصها و بحرانهای خلقت. از آن زمان که هستی پدید آمد، قابیل به هر دلیلی هابیل را کشت و قتلی اتفاق افتاد و حیات، متاسفانه با قتل و جنایت و... شروع شد و به نوعی به همین شکل هم ادامه پیدا کرد و بعد از مدرنیته هم، فقط شکلش عوض شد و کمی این وضعیت تر و تمیز و قانونمند شد وگرنه فرق اساسی در این مسأله که حیات مدام با این وضعیت متوحش ادامه پیدا کرده بهوجود نیامد.
این هم واقعیت دیگری است که هنر بهگفته نیچه یک نوع کوشش است برای رهایی از این بحرانها و انطباق با وضعیت موجود و برای آنکه به خیال پناه ببریم؛ تخیل سازنده که مسلماً با خیالبافی تفاوت دارد. این تخیل سازنده تفکری پشتوانه خود دارد. پس تردیدی نیست که این بحرانها و مصائب و مسائل میتواند باعث بروز و ظهور خلاقیت، یا نوشته و ساخته شدن آثار خلاقانه باشد اما مساله اساسی اینجاست که خالق چه کسی است و چقدر بر مساله اشراف داشته باشد و نبوغ و اندازه و تسلطش بر هنر چه میزان است.
یکی ممکن است آهی بکشد و با نگاهی رمانتیک و معمولی از کنار آن بگذرد و یکی هم ممکن است حافظانه بر دردهای عمیق تاریخی اجتماعی دست بگذارد. ما در طول تاریخ، با بحرانهای عظیم و به تبع آن با خلق آثار عظیم روبهرو بودهایم. مانند دوران مولانا که مصادف با حمله مغول به ایران بود. شخصاً امیدوارم که همه ما هنرمندان لیاقت داشته باشیم و به حدی از ژرفاندیشی و نبوغ و درک درست از پیرامونمان رسیده باشیم که از این معضل دردناک اجتماعی چیزی خلق کنیم که مردم از آن بهرهای ببرند.
در واقع بوسیله آن بتوانند حس همدلیشان تقویت شود و از این رهگذر زندگی برایشان آرامتر بگذرد. به این نکته توجه ویژه داشته باشیم که که هنر نتیجه و بازتاب واقعیت است و عینا خود واقعیت نیست. رابطه هنر با واقعیت مانند رابطه انسان با آینه است یعنی اگر انسان در مقابل آینه قرار نگیرد تصویری هم در آینه دیده نمیشود اما اگر قرار بگیرد هم، آن تصویر، عیناً تصویر آن فرد نیست و بازتابی از آن است.
این آینه را باید به مثابه ذهن و تخیل هنرمند بدانیم و به این مساله برسیم که هنر عبارت از واقعیتی است در ذهن هنرمند. پس، بهعنوان مثال مولوی هم نمیتوانست بهوجود بیاید اگر واقعیت تاریخی وجود نداشت یا فردوسی و شاملو و سپهری و... نمیتوانستند بهوجود بیایند اگر واقعیتهای تاریخی زمان خودشان وجود نداشت.
رئیس جمهوری در تماس با هفت عضو کابینه و رئیس کل بانک مرکزی ، در مدیریت بیماری کرونا دستورات مهمی صادر کرد
آغازکمک به کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا
در ادامه تلاش های دولت برای مقابله تمام عیار با ویروس کرونا، روحانی روز گذشته در تماس های تلفنی جداگانه ای با برخی از اعضای دولت، بر تمهید و تجهیز همه امکانات و ظرفیت های کشور برای عبور از شرایط فعلی تأکید کرد. روحانی در این تماس ها، خواستار تدابیر و تمهیدات تازه و همه جانبه در حوزه های مختلف آموزشی، اقتصادی و اداری شد. برهمین اساس بود که رئیسجمهوری در تماسهای تلفنی با هفت عضو کابینه و رئیس کل بانک مرکزی، دستوراتی را درباره موضوعات مختلف و به ویژه مبارزه و مدیریت بیماری کرونا و ارزیابی دقیق طرح فاصله گذاری اجتماعی صادر کرد.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاستجمهوری، حسن روحانی روز جمعه در تماس با سعید نمکی و عبدالرضا رحمانی فضلی وزیران بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و کشور دستور داد به سرعت از روند اجرا و میزان تأثیر و موفقیت طرح فاصله گذاری اجتماعی، ارزیابی های دقیقی تهیه کنند تا در جلسه ستاد ملی مقابله با بیماری کرونا برای هرگونه تصمیم گیری درباره روند مدیریت و پیشبرد مبارزه با کرونا مورد بهرهبرداری قرار گیرد. جلسه آتی ستاد ملی مبارزه با بیماری کرونا قرار است روز یکشنبه برگزار شود.
رئیسجمهوری در گفتوگوهایی با محسن حاجی میرزایی و دکتر منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نیز برای انجام بررسی های دقیق جهت طراحی و تدوین پروتکل های بهداشتی در دوره بازگشایی مجدد مدارس، دانشگاه ها، مراکز علمی و آموزشی و خوابگاه ها و نحوه اجرای این پروتکل ها دستوراتی صادر کرد.
روحانی همچنین به جمشید انصاری معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور نیز دستور داد دستورالعملی را برای طراحی ، تدوین و اجرای پروتکل های بهداشتی در محیط های سازمان ها و ادارات دستگاه های دولتی، آماده کند. رئیس جمهوری در تماس با بیژن زنگنه وزیر نفت نیز در خصوص تأمین انرژی و فعالیت مؤثر در تولیدات پتروشیمی و فضای جهانی نفت و موضوعات پیرامون این موضوع، دستوراتی را صادر کرد. روحانی به محمدباقر نوبخت معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور نیز دستور داد در خصوص اختصاص ۷۵ هزار میلیارد تومان تسهیلات به رسته های مختلف شغلی و گروههای واجد شرایط تعریف شده از طرف ستاد اقتصادی دولت، سریعاً روندی طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شود.
رئیس جمهوری همچنین در گفتوگوی تلفنی با عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی در جریان برنامه های بانک مرکزی برای اعطای اعتبار ۷۵هزارمیلیارد تومانی برای کسب وکارهای آسیب دیده از شیوع کرونا و شیوه اجرای آن قرار گرفت. رئیس جمهوری بر ضرورت حمایت هرچه سریعتر از واحدهای تولیدی وخدماتی آسیب دیده تأکید و از خدمات بانک مرکزی ونظام بانکی خصوصاً کارکنان شعب بانک ها دراین روزهای سخت قدردانی نمود. دراین گفتوگوی تلفنی همتی، رئیسجمهوری را در جریان برنامههای بانک مرکزی برای تأمین ارز سامانه نیما و مدیریت بازار ارز در روزهای آتی قرار داد .
روحانی: ۴ میلیون تن کالای اساسی وارد بازار میشود
همچنین پنج شنبه گذشته نیز رئیس جمهوری در جلسه ستاد اقتصادی دولت با تاکید بر این که مشکلی برای تأمین ارز در سال ٩٩ نداریم گفت: حدود ۴ میلیون تن کالای اساسی در گمرکات کشور وجود دارد که در روزهای آینده ترخیص و وارد بازار می شود. به گزارش ایرنا حسن روحانی ضمن تشکر از همراهی مردم با پروتکل های بهداشتی در روز طبیعت توضیح داد که این جلسه در رابطه با تامین نیازمندیهای کشور در بخش سلامت مردم، مقابله با کرونا و تامین کالاهای اساسی برگزار شد.
وی با اشاره به گزارش های امیدوارکننده وزارتخانه های کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت از شرایط کالاهای اساسی در ماه های آینده گفت: بانک مرکزی گزارش خوبی از شرایط ارزی کشور داده است، شرایطی که برای تامین ارز در تقدم اول برای بخش سلامت، نیازمندیهای دارویی و پزشکی و در بخش دوم برای کالاهای اساسی در نظر دارد و مشکلی تا پایان سال ۹۹ برای تامین ارز نخواهیم داشت.
به گفته حسن روحانی امروز حدود ۴ میلیون تن کالاهای اساسی در گمرکات وجود دارد؛ کالاهایی که خریداری شده است و درباره مقرراتی لازم بود که مورد توجه قرار دهیم تا کالاها از گمرک آزاد و داخل کشور شود، تصمیمات خوبی گرفته شد. وی ادامه داد: بانک مرکزی و وزارت صمت این چارچوب را مشخص کردند و همین امروز به صاحبان کالا اعلام می شود که چگونه این کالاها در اختیار آنها قرار می گیرد. روحانی یادآور شد: در گمرکات کالاهای دیگر وجود دارد که جزو کالاهای اساسی نیست اما کالاهای مورد نیاز برای تولید است و یا تجهیزاتی است که به هر صورت برای تولید وارد کشور شده است که این هم مورد بحث قرار گرفت که وزارت صمت لیست آن کالاهایی که مورد ضرورت ما و ضرورت تولید است مشخص کند که آنها آزاد شود. بانک مرکزی هم ترتیبات خاصی را پیش بینی کرد که چگونه ارز این کالاها تأمین شود.
رئیس جمهوری همچنین گفت: نسبت به منابع ارزی که داریم و اقداماتی که وزارت خارجه باید انجام دهد در اینجا تصمیم گیری شد و همچنین روابط تجاری که ما با کشورهای همسایه باید داشته باشیم و پروتکل های بهداشتی که باید مورد مراعات قرار بگیرد. البته بحث دیگری مطرح شد که این بحث تصمیم نهایی آن در اختیار ستاد ملی کرونا خواهد بود و آن اینکه کسب و کارها بعد از تاریخ بیستم فروردین چگونه باید راه اندازی شود و پروتکلهای آن چگونه باید باشد که البته در این جلسه، بخش اقتصادی آن مورد بررسی قرار گرفت اما بحث اصلی آن در وزارت کشور در این زمینه انجام می گیرد و بعد هم ما در ستاد ملی کرونا در روز یکشنبه این موضوع را مورد بررسی قرار می دهیم و تصمیمگیری میکنیم.
حسن روحانی درباره وضعیت بخش سلامت و نیازهای آن نیز توضیح داد: در تماسی که با وزارت بهداشت داشتم اکثر نیازمندیهای آنها در داخل تامین میشود. درباره ونتیلاتور سوال کردم دیدم سه چهارم نیازمندیهای ما در داخل تامین می شود. بقیه کالاهای مورد نیاز مانند ماسک و لوازم ضد عفونی هم در داخل تولید میشود. رئیس جمهوری ادامه داد: مساله کرونا، مساله ای نیست که بگوییم فلان روز به طور کامل دورهاش تمام می شود، کرونا ممکن است تا ماه های آینده و یا تا آخر سال با ما باشد. همیشه باید در چارچوب دستورالعمل هایی که وزارت بهداشت صادر می کند عمل کنیم، باید پروتکلهای بهداشتی را درهمه جا مراعات کنیم. مراکز فعالیت اقتصادی و کسب و کارها پس از بازگشایی هم باید پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند. ممکن است اجتماعات برای مدت دیگر هم محدود بشود و لازم باشد اجتماعات نداشته باشیم.
همچنین روز چهارشنبه همزمان با روز طبیعت و 13 نوروز، هیات دولت تشکیل جلسه داد. رئیس جمهوری در این جلسه نیز فاصلهگذاری اجتماعی را یک تصمیم لازم و ضروری برای کشور دانست و گفت: مردم باید بدانند که تمام این اقدامات به خاطر حفظ صحت و سلامت آنها بوده است. روحانی در این جلسه افزود: علیرغم تحریم، سختی و مشکلات حدود ۱۰ میلیارد دلار برای رفع مشکلات کسب و کارهایی که دچار مشکل شدهاند در نظر گرفتهایم که بخشی از آن به صورت تسهیلات و بخشی دیگر به صورت کمکهای بلاعوض و بخش دیگر هم به صورت بستههای حمایتی به خانوادههایی که دچار مشکل شده اند پرداخت میشود.
به گزارش پایگاه اطلاع رسانی ریاستجمهوری، حسن روحانی روز جمعه در تماس با سعید نمکی و عبدالرضا رحمانی فضلی وزیران بهداشت، درمان و آموزش پزشکی و کشور دستور داد به سرعت از روند اجرا و میزان تأثیر و موفقیت طرح فاصله گذاری اجتماعی، ارزیابی های دقیقی تهیه کنند تا در جلسه ستاد ملی مقابله با بیماری کرونا برای هرگونه تصمیم گیری درباره روند مدیریت و پیشبرد مبارزه با کرونا مورد بهرهبرداری قرار گیرد. جلسه آتی ستاد ملی مبارزه با بیماری کرونا قرار است روز یکشنبه برگزار شود.
رئیسجمهوری در گفتوگوهایی با محسن حاجی میرزایی و دکتر منصور غلامی وزیر علوم، تحقیقات و فناوری نیز برای انجام بررسی های دقیق جهت طراحی و تدوین پروتکل های بهداشتی در دوره بازگشایی مجدد مدارس، دانشگاه ها، مراکز علمی و آموزشی و خوابگاه ها و نحوه اجرای این پروتکل ها دستوراتی صادر کرد.
روحانی همچنین به جمشید انصاری معاون رئیس جمهوری و رئیس سازمان اداری و استخدامی کشور نیز دستور داد دستورالعملی را برای طراحی ، تدوین و اجرای پروتکل های بهداشتی در محیط های سازمان ها و ادارات دستگاه های دولتی، آماده کند. رئیس جمهوری در تماس با بیژن زنگنه وزیر نفت نیز در خصوص تأمین انرژی و فعالیت مؤثر در تولیدات پتروشیمی و فضای جهانی نفت و موضوعات پیرامون این موضوع، دستوراتی را صادر کرد. روحانی به محمدباقر نوبخت معاون رئیسجمهوری و رئیس سازمان برنامه و بودجه کشور نیز دستور داد در خصوص اختصاص ۷۵ هزار میلیارد تومان تسهیلات به رسته های مختلف شغلی و گروههای واجد شرایط تعریف شده از طرف ستاد اقتصادی دولت، سریعاً روندی طراحی و به مرحله اجرا گذاشته شود.
رئیس جمهوری همچنین در گفتوگوی تلفنی با عبدالناصر همتی رئیس کل بانک مرکزی در جریان برنامه های بانک مرکزی برای اعطای اعتبار ۷۵هزارمیلیارد تومانی برای کسب وکارهای آسیب دیده از شیوع کرونا و شیوه اجرای آن قرار گرفت. رئیس جمهوری بر ضرورت حمایت هرچه سریعتر از واحدهای تولیدی وخدماتی آسیب دیده تأکید و از خدمات بانک مرکزی ونظام بانکی خصوصاً کارکنان شعب بانک ها دراین روزهای سخت قدردانی نمود. دراین گفتوگوی تلفنی همتی، رئیسجمهوری را در جریان برنامههای بانک مرکزی برای تأمین ارز سامانه نیما و مدیریت بازار ارز در روزهای آتی قرار داد .
روحانی: ۴ میلیون تن کالای اساسی وارد بازار میشود
همچنین پنج شنبه گذشته نیز رئیس جمهوری در جلسه ستاد اقتصادی دولت با تاکید بر این که مشکلی برای تأمین ارز در سال ٩٩ نداریم گفت: حدود ۴ میلیون تن کالای اساسی در گمرکات کشور وجود دارد که در روزهای آینده ترخیص و وارد بازار می شود. به گزارش ایرنا حسن روحانی ضمن تشکر از همراهی مردم با پروتکل های بهداشتی در روز طبیعت توضیح داد که این جلسه در رابطه با تامین نیازمندیهای کشور در بخش سلامت مردم، مقابله با کرونا و تامین کالاهای اساسی برگزار شد.
وی با اشاره به گزارش های امیدوارکننده وزارتخانه های کشاورزی و صنعت، معدن و تجارت از شرایط کالاهای اساسی در ماه های آینده گفت: بانک مرکزی گزارش خوبی از شرایط ارزی کشور داده است، شرایطی که برای تامین ارز در تقدم اول برای بخش سلامت، نیازمندیهای دارویی و پزشکی و در بخش دوم برای کالاهای اساسی در نظر دارد و مشکلی تا پایان سال ۹۹ برای تامین ارز نخواهیم داشت.
به گفته حسن روحانی امروز حدود ۴ میلیون تن کالاهای اساسی در گمرکات وجود دارد؛ کالاهایی که خریداری شده است و درباره مقرراتی لازم بود که مورد توجه قرار دهیم تا کالاها از گمرک آزاد و داخل کشور شود، تصمیمات خوبی گرفته شد. وی ادامه داد: بانک مرکزی و وزارت صمت این چارچوب را مشخص کردند و همین امروز به صاحبان کالا اعلام می شود که چگونه این کالاها در اختیار آنها قرار می گیرد. روحانی یادآور شد: در گمرکات کالاهای دیگر وجود دارد که جزو کالاهای اساسی نیست اما کالاهای مورد نیاز برای تولید است و یا تجهیزاتی است که به هر صورت برای تولید وارد کشور شده است که این هم مورد بحث قرار گرفت که وزارت صمت لیست آن کالاهایی که مورد ضرورت ما و ضرورت تولید است مشخص کند که آنها آزاد شود. بانک مرکزی هم ترتیبات خاصی را پیش بینی کرد که چگونه ارز این کالاها تأمین شود.
رئیس جمهوری همچنین گفت: نسبت به منابع ارزی که داریم و اقداماتی که وزارت خارجه باید انجام دهد در اینجا تصمیم گیری شد و همچنین روابط تجاری که ما با کشورهای همسایه باید داشته باشیم و پروتکل های بهداشتی که باید مورد مراعات قرار بگیرد. البته بحث دیگری مطرح شد که این بحث تصمیم نهایی آن در اختیار ستاد ملی کرونا خواهد بود و آن اینکه کسب و کارها بعد از تاریخ بیستم فروردین چگونه باید راه اندازی شود و پروتکلهای آن چگونه باید باشد که البته در این جلسه، بخش اقتصادی آن مورد بررسی قرار گرفت اما بحث اصلی آن در وزارت کشور در این زمینه انجام می گیرد و بعد هم ما در ستاد ملی کرونا در روز یکشنبه این موضوع را مورد بررسی قرار می دهیم و تصمیمگیری میکنیم.
حسن روحانی درباره وضعیت بخش سلامت و نیازهای آن نیز توضیح داد: در تماسی که با وزارت بهداشت داشتم اکثر نیازمندیهای آنها در داخل تامین میشود. درباره ونتیلاتور سوال کردم دیدم سه چهارم نیازمندیهای ما در داخل تامین می شود. بقیه کالاهای مورد نیاز مانند ماسک و لوازم ضد عفونی هم در داخل تولید میشود. رئیس جمهوری ادامه داد: مساله کرونا، مساله ای نیست که بگوییم فلان روز به طور کامل دورهاش تمام می شود، کرونا ممکن است تا ماه های آینده و یا تا آخر سال با ما باشد. همیشه باید در چارچوب دستورالعمل هایی که وزارت بهداشت صادر می کند عمل کنیم، باید پروتکلهای بهداشتی را درهمه جا مراعات کنیم. مراکز فعالیت اقتصادی و کسب و کارها پس از بازگشایی هم باید پروتکل های بهداشتی را رعایت کنند. ممکن است اجتماعات برای مدت دیگر هم محدود بشود و لازم باشد اجتماعات نداشته باشیم.
همچنین روز چهارشنبه همزمان با روز طبیعت و 13 نوروز، هیات دولت تشکیل جلسه داد. رئیس جمهوری در این جلسه نیز فاصلهگذاری اجتماعی را یک تصمیم لازم و ضروری برای کشور دانست و گفت: مردم باید بدانند که تمام این اقدامات به خاطر حفظ صحت و سلامت آنها بوده است. روحانی در این جلسه افزود: علیرغم تحریم، سختی و مشکلات حدود ۱۰ میلیارد دلار برای رفع مشکلات کسب و کارهایی که دچار مشکل شدهاند در نظر گرفتهایم که بخشی از آن به صورت تسهیلات و بخشی دیگر به صورت کمکهای بلاعوض و بخش دیگر هم به صورت بستههای حمایتی به خانوادههایی که دچار مشکل شده اند پرداخت میشود.
«ایران» در تعطیلات تعطیل نبود
روزنامه ایران در ایام نوروز، راهی را که سال قبل در زمان وقوع سیل در نوروز آزمود تکرار کرد؛ انتشار الکترونیکی روزنامه. به سیاق همیشگی . تمام مراحل کار از تولید تا تایید محتوا و صفحه آرایی و ویراستاری با پیروی از قانون دورکاری انجام شد. نهایتا صفحات به صورت پی دی اف آماده و در سایت بارگذاری شد. در کنار آن از مدیوم های صدا (حدود200 دقیقه)، تصویر (کلیپ و ویدئو ژورنال) و سایت ایران آنلاین نیز بهره بردیم. همکارانمان در ایران ورزشی و ایران انگلیسی نیز به همین سیاق رفتار کردند.
گفت و گوی «ایران» با اساتید علوم ارتباطات درباره چاپ وضرورت فعالیت رسانه های مکتوب درایام نوروز
مطبوعات تعطیل بردار نیستند
مجید رضاییان: تأثیر گذاری مطبوعات در شرایط بحرانی
هادی خانیکی : روزنامه را به خاطر بسپار
محمد مهدی فرقانی: نسخه کاغذی را نادیده نگیریم
حسن نمک دوست تهرانی: کرونا و بودن یا نبودن روزنامهنگاری
گروه اجتماعی/ سالهاست دربین اصحاب رسانه، مسئولان و بسیاری از صاحبنظران اجتماعی، فرهنگی و سیاسی موضوع تعطیلی مطبوعات و عدم فعالیت آنها در ایام خاص و از جمله تعطیلات نوروزی که معمولاً هم طولانی است مورد سؤال و بحث بوده است. برخی از کارشناسان معتقدند،هرچند به دلیل تصمیمات ستاد ملی مدیریت کرونا و تبعات ناشی ازاین بیماری برای مدت موقتی چاپ مطبوعات مکتوب به تعویق افتاده است اما وظیفه و رسالت مهم و ذاتی مطبوعات آگاهی بخشی است .ازاین رو هنگام وقوع برخی از اتفاقات و تحولات نیازمند پوشش خبری از سوی مطبوعات هستیم و به هیچ عنوان نمیتوان گفت که فعالیت رسانه ها بخصوص مطبوعات مکتوب تعطیل برداراست. اما درمقابل برخی دیگر نیز براین باورند که با ورود شبکه های مجازی، کاهش تیراژ مطبوعات و همچنین ورود فناوری های جدید ارتباطی دیگر عمر روزنامه های کاغذی و مکتوب به پایان رسیده است. آنها معتقدند برخی پارامترها و تغییرات در زندگی و روابط اجتماعی نشان می دهد نبود مطبوعات مکتوب مشکلی را ایجاد نخواهد کرد این در حالی است که به اعتقاد اساتید رسانه، مطبوعات مکتوب همچنان به عنوان یک مرجع در حوزه تحلیل و اطلاع رسانی و همچنین آگاهی بخشی از اهمیت بالایی برخوردارند و نمی توان آنها را از عرصه اطلاعرسانی کنار گذاشت.
گفتار
تأثیر گذاری مطبوعات در شرایط بحرانی
مجید رضاییان
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
روزنامهنگاری دارای ژانرهای مختلفی نظیر ژانر روزنامهنگاری خبری، توسعه، تحقیقی و تحلیلی است. در شرایط فعلی روزنامهنگاری تحلیلی به عنوان یک ژانر مسلط در جهان، با مطبوعات شناخته میشود. از این رو چرخه روزنامهنگاری تحلیلی با عدم چاپ مطبوعات قطع خواهد شد. در حقیقت شکست و قطع چرخه روزنامهنگاری تحلیلی، در خبرگزاریهای رسمی و حرفهای و همچنین در مطبوعات مکتوب اتفاق میافتد. البته بعد از این دو نهاد اطلاعرسانی می توان شبکههای خبری تصویری و تلویزیونی که به نوعی خبر تولید می کنند را هم یکی از حلقه های این چرخه دانست. آنچه که مسلم است، توجه به این نکته است که در کشور ما در میان هجمه اخبار جعلی و شایعات موجود در فضای وب و شبکه های مجازی، بار روزنامهنگاری تحلیلی و درست در کنار روزنامهنگاری خبری، بر عهده خبرگزاریها و مطبوعات مکتوب است. معمولاً هنگامی که در فضای وب یا در شبکه های اجتماعی خبری را مطالعه میکنیم برای یافتن پاسخ پرسشها و چرایی های ایجاد شده نسبت به آن خبر و به طور کلی آگاهی از تحلیل های صحیح مربوط به آن خبر به مطبوعات قوی، محکم و تحلیلی مراجعه میکنیم. مطبوعاتی که نبود آنها میتواند به ابهام در درک صحیح خبر بینجامد. امروزه در همه جای دنیا شیوع بیماری کرونا به یک بحران تبدیل شده است، اما این امر نه تنها مانع انتشار مطبوعات نشده بلکه اقتضائات شیوع این بیماری نحوه توزیع مطبوعات را تغییر داده است. معتقدم انتشار مطبوعات در کشور ما نیز نباید متوقف میشد هر چند این موضوع موقتی است اما میتواند پایه بسیاری از تصمیم گیری های بعدی در مسائل و اتفاقات آینده باشد. این در حالی است که مطبوعات همواره در بحران ها و مشکلات و اتفاقات جاری در جامعه اثرگذار بوده اند از این رو باید با توجه به نیازهای موجود به مطبوعات کمک شود تا در بحران کرونا خود را بازیابی و نقشی موثر ایفا کنند. تغییر سیستم توزیع یکی از همین اقتضائات به شمار می آید. به این صورت که دکه ها کمتر دیده شوند و در مقابل سیستم ارسال روزنامه برای مشترکین با رعایت نکات بهداشتی بیشتر مورد توجه قرار گیرند. این امر می تواند به روزنامهنگاری تحلیلی که در همه جای دنیا مورد توجه است رسمیت ببخشد.
گاهی بیان میشود تیراژ مطبوعات کم شده، بنابراین توقف آن هم مشکلی ایجاد نمی کند. این تصور و طرز فکر به هیچ وجه درست نیست چرا که گاهی بنا به شرایط ممکن است تیراژ یک روزنامه کاهش یابد اما مشاهده می شود که مطالب آن روزنامه۸ الی ۹برابر و حتی تا ۲۰ برابر تیراژ چاپ شده، در فضای وب دیده میشود و کانونهای تصمیمگیری را تحت تاثیر قرار میدهد. حقیقت این است که در شرایط کنونی مطبوعات با طرح مسائل و مشکلات در تصمیم گیری های صحیح اثرگذار بوده اند. پیادهسازی طرح فاصله گذاری اجتماعی توسط مسئولین که یکی از مهمترین راه حل های غلبه بر بحران کرونا به شمار می آید نمونه ای از نقش غیرقابل انکار مطبوعات در تصمیم گیری های اخیر است. بنابراین نمیتوان تاثیر مطبوعات در این شرایط بحرانی را نادیده گرفت. درحال حاضر همان گونه که پزشکان در خط مقدم مبارزه با بحران کرونا هستند، روزنامهنگاران و مطبوعات نیز در میان هجمه خبرهای جعلی و شایعات موجود در فضای مجازی پناهگاه مردم بهشمار می آیند.
روزنامه را به خاطر بسپار
هادی خانیکی
استاد علوم ارتباطات
در خبرها بود که سنت روزنامهنگاری و حس خوب و تاریخی ورق زدن مطبوعات از نوروز امسال دستخوش یک تغییر شده است. عادت همیشگی ما ایرانیان که از خرید و خواندن انواع ویژه نامههای نوروزی آغاز می شد و تا دیدن نخستین شماره های پس از عید ادامه مییافت اکنون ناگزیر به پذیرش وضعیتی متفاوت شده است. در حوزه تولید و مصرف فرهنگی ورود به یک «چرخش پارادایمی» چندان آسان نیست. همان گونه که تغییر ناگهانی ذائقه نمی تواند به سادگی طعم و حلاوت هر تغییری را به دنبال داشته باشد.
ورود به سال 1399 در تاریخ پرفراز و فرود روزنامه نگاری ایران با این دو ناگزیری به ثبت رسید؛ نخست کم رونقی مطبوعات در کیوسکها، خانههاو گرفتاری در چنبره تعطیلات طولانی نوروزی و سپس اجبار به تبعیت تام و تمام دو محور سیاستگذاری کرونایی یعنی «قرنطینه خانگی » و«فاصلهگذاری اجتماعی».نخستین اجبار نشریات را در رقابت با جایگزینان مجازی خویش بازهم ضعیف تر کرد و نظام انتشار و توزیع و مطالعه را از سیاق و نظم دههها و سالیان پیش دورتر ساخت . دومین اجبار نیز از دورههای دور تاکنون پایان تعطیلات را برای اولین بار بدون روزنامه رقم زد. حال پرسش این است که چگونه به این دو اجبار بنگریم و راهی برای برون رفت ازاین وضعیتی که روزنامه و شاید هم روزنامهنگاری را میتواند به اغما ببرد پیدا کنیم. واقعیت آن است که روزنامهنگاری و روزنامه را هیچگاه نمیتوان به تعطیلی برد .اگر تاریخ به تعطیلی برود «خبر» هم تعطیل بردار است ولی وقتی که جامعه نیازمند آگاهی،آموزش، هوشیاری و مشارکت است و حتی بحران هایی ازجنس کرونا هم این نیاز را بیشتر میکند باید چاره ای دیگر اندیشید که این وظیفه مراکز سیاستگذار و اجرایی، نهادهای مدنی، صنفی وحرفه ای ویک یک شهروندان است که «خبر» ،«ارتباط»، «ادراک مشترک»و «همبستگی اجتماعی» را از سبد کالاهای ضروری زندگی حذف نکنند. اگر اجبار به ماندن در خانه هست و رعایت فاصله گذاری های فیزیکی ضروریست نیاز به موضوعیت و محوریت ارتباطات، روزنامه نگاری و پیوند دادن میان صدا، تصویر و نوشتار هم گریزناپذیراست تا وضعیت کرونایی پیش روی ماست رعایت دستورالعمل های ایمنی و بهداشتی حرف نخست را می زند اما بالا بردن تابآوری اجتماعی و ارتباطی هم لازمه پایداری آن راهبرد است پس روزنامه و روزنامه نگاری را هم در صورت کاغذی و هم به صورت صوتی و تصویری درقالب پیامهای پادکستی، ویدیویی و مطالب آنلاین درشمار ضروری ترین نیازهای تعطیلی ناپذیر به حساب آوریم. روزنامه نگاری و روزنامه نگاران جزو «خاطرات»گذشته ما نیستند، آنها را درهرشرایط سختی به «خاطر»بسپاریم.
نسخه کاغذی را نادیده نگیریم
محمد مهدی فرقانی
استاد علوم ارتباطات
بحث تعطیلـــــــــی مطبوعات در ایام نوروز چند سالی است که بعد از عید و همزمان با آغاز به کار رسانه ها مطرح می شود. برخی از کارشناسان هم انتقاد می کنند که چرا مطبوعات ایران در ایام نوروز تعطیل هستند ؟ در اینجا لازم است تأکید کنم قبل از انقلاب و حتی چند سال بعد از پیروزی انقلاب هم مطبوعات درایام عید تعطیل نبودند بلکه همه روزنامه نگاران مکلف بودند از روزسوم نوروز در محل کار خود حاضر شوند و نشریات هم منتشر میشدند این تعطیلات به هیچ عنوان قابل قبول نیست و درهیچ جای دنیا هم سابقه ندارد که مطبوعات در کشوری به مدت دو هفته تعطیل شود . هم اکنون سی سالی است که تقریباً هرسال با تعطیلات عید روزنامه نگارها هم تعطیل می شوند که از نگاه من این یکی از تصمیم های عجیب و غریب مدیران مطبوعاتی در کشور است که نه توجیهی دارد و نه معناداراست . ما باید بپذیریم که اطلاع رسانی و آگاهی بخشی برای جامعه و مردم تعطیل بردار نیست . کار ما پیوسته است و معتقدم تعطیلات ١٥ روزه نوروز ضربه بسیار سنگینی به نظام رسانه ای و اطلاع رسانی کشورمی زند در چند سال گذشته هم به لحاظ خبری اتفاقات زیادی در نوروز افتاد که جای مطبوعات ما برای پوشش این تحولات خالی بود . از سوی دیگر حضور نمادین مطبوعات در نوروز بسیار مهم است . متأسفانه در حال حاضر تیراژ روزنامه ها پایین آمده و همین تیراژ پایین نشانه ضعف رسانه های مکتوب ما است . چرا که مطبوعات با تیراژ زنده هستند . با این حال با همین تیراژپایین هم مطبوعات باید دراین ایام حضور داشته باشند چرا که رسانه ها مسئولیت اجتماعی دارند وهمین حضور سرمایه اجتماعی را به وجود می آورد بنده فکر می کنم هنوزعصر نادیده گرفن نسخه کاغذی فرا نرسیده است .در جامعه هنوز افرادی هستند که علاقه مند به خواندن نسخه های کاغذی اند.
کرونا و بودن یا نبودن روزنامهنگاری
دکتر حسن نمک دوست تهرانی
استاد ارتباطات
ستاد ملی مقابله با کرونا در اقدامی بیسابقه در تاریخ رسانههای ایران و ناهماهنگ با انتشار روزنامه در بسیاری از کشورهای درگیر، انتشار روزنامههای چاپی را موقتاً ممنوع کرده است. دلیل اعلام شده هم این احتمال عنوان شده که فرآیند تولید، انتشار و توزیع روزنامهها ممکن است به شیوع بیماری کرونا دامن بزند.در باره درست یا نادرست و قانونی یا غیرقانونی بودن این اقدام پیش تر بحث شده است. نگارنده قصد دارد از وجه دیگری به موضوع بپردازد. خاصه به این دلیل که قبلتر برخی مقامات و صاحبنظران و در این روزگار کرونایی، شماری از همکاران روزنامهنگار در رسانههای جریان اصلی، مطبوعات چاپی را، اصولاً و بیش از پیش، دچار بحران محتوا و مخاطب میدانند و ضرورت و موضوعیت انتشار آنها را در ایران منتفی میشمرند. بهزعم آنها میتوان بهطور کلی از مطبوعات، به دلیل بیاثر بودن و نبودن اقبال مخاطبان، چشم پوشید و جای روزنامههای چاپی را به رسانههای آنلاین داد؛ در مجموع و خلاصه اینکه دیگر باید روزنامه در معنای متعارف آن را به خاطره تاریخ سپرد. بنمایه بحث حاضر این است که اما این رویکرد، نادیده گرفتن و پنهان کردن مسأله اصلی است. در واقع، همه اشکال گوناگون روزنامهنگاری در ایران، اعم از چاپی، آنلاین، چندرسانهای و رادیو و تلویزیونی به نحوی عمیق و همهجانبه گرفتار بحران هستند. اگر به دلیل بحران ماهوی، تعطیلی مطبوعات چاپی حکمی روا باشد باید اصولاً قضیه رسانههای خبری در ایران را «سالبه به انتفاء موضوع» فرض کرد.درباره علتهای بحران بسیار گفته و نوشته شده است و باز هم باید درباره آنها، که بسیار مهم هستند و پرداختن به آنها برای جامعه ایران حیاتی است، بگوییم و بشنویم، لیکن فارغ از دلایل، فهرست بخشی از واقعیتهای بلاتردید فضای رسانهای کشور از این قرار است:
• بحران بی توجهی و بیاعتمادی فزاینده به محتواها و ریزش مخاطبان
• بحران اقتصادی • بحران ساختار و سازمان • بحران حقوقی • بحران سانسور، خودسانسوری و نبود آزادی بیان • بحران فقدان استقلال حرفه ای و استقلال تحریریهای • بحران مالکیت و مدیریت حکومت و دخالت همهجانبه آن در مقدرات رسانهها • بحران سیاست زدگی و تبدیل شدن رسانهها به ابزار تبلیغات سیاسی و پروپاگاندا • بحران منابع انسانی، آموزش، تجربه و دانشاندوزی • افول روحیه و انگیزه حرفهایگری • بحران انحصار و عدم شفافیت، تبعیض آشکار در پاسخگویی • و ...
سخن درستی است که مطبوعات چاپی گرفتار همه این بحرانها و بیشتر از این هم هستند، اما پرسش مهم و دقیقتر این است که اصولاً کدامیک از رسانهها و سازمانهای رسانهای بالنسبه بزرگ جریان اصلی در ایران گرفتار چنین بحرانی نیستند؟ برای مثال اگر مبنای بحث، پاسخ ندادن روزنامهها به نیازها و در نتیجه ریزش مخاطبان یا از دست رفتن اعتماد مردم باشد، که سخن درستی است، باید پرسید آیا رسانههای دیگر از چنین مزیتی برخوردارند؟ یعنی آیا بهواقع، مردم منتظر و مشتاق هستند تا خبرهای خبرگزاریهای فارس و مهر و تسنیم و ایرنا و ایسنا را بخوانند تا بدانند در جهان چه میگذرد یا هر روز در انتظار فرارسیدن ساعت 2 بعدازظهر هستند تا واقعیتهای ایران و جهان را در روایتهای بخش خبری صدا و سیما ببینند و بشنوند؟ اگر مطبوعات گرفتار بحران مالی هستند، که هستند، رسانههای دیگر جریان اصلی، چه خبرگزاریها و پایگاههای خبری و چه رادیو و تلویزیون، به لحاظ مالی به خودکفایی رسیدهاند و محتاج کمک دولت و سپاه و سازمان تبلیغات اسلامی و ردیفهای آشکار و نهان بودجه دیگر نهادهای حکومتی نیستند و میتوانند برای مثال، حتی یکی دو ماه، بیدریافت چنین بودجههایی سرپا بمانند؟ خواست انتشار خبرهای درست و دقیق، گزارشهای عمیق و مسأله محور جذاب و تحقیقی، اظهار نظرهای آزاد و بدون لکنت، مصاحبههای صریح و به دور از مجامله، همگی، خواستهایی بحق از مطبوعات هستند و درست. اما آیا میتوان چنین محتواهایی را در رسانههای دیگر امروز ایران هم سراغ گرفت و فقط روزنامهها و مجلههای کاغذی از تولید و انتشار آنها بازماندهاند؟ آیا فقط روزنامهها سیاستزده هستند و جانبداری سیاسی میکنند، استقلال حرفهای و تحریریهای ندارند، مالکیت و مدیریت بزرگترین و مهمترینشان حکومتی است و با معضل آموزش و تجربهاندوزی مواجهاند؟ و دیگر رسانههای خبری جریان اصلی همگی از این کاستیها و کژیها به دور هستند و مشغول حرفهایگری و پایبندی به استانداردهای روزنامهنگاری؟
بله، درست است، احوالات روزنامهنگاری چاپی در ایران به هیچوجه خوش نیست، اما این ناخوشی، بخشی از احوالات به غایت ناخوشایند کلیت روزنامهنگاری و رسانههای خبری جریان اصلی در کشورمان است. اگر مردم یا حکومت به این واقعیت کم توجهاند، دستکم ما روزنامهنگارها باید متوجه این واقعیتها باشیم و تعلقات و تصورات سازمانی و شغلیمان را بر حقیقت تحمیل نکنیم.
آیا معنای آنچه گفته شد این است که باید قضیه رسانههای خبری جریان اصلی در ایران را «سالبه به انتفاء موضوع» بدانیم و از آنها دست بشوئیم؟
بخش مهمی از پاسخ این پرسش، و صد البته نه همه آن، به ما روزنامهنگارها و آنچه انجام میدهیم بستگی دارد؛ بخش مهمی از پاسخ نیز نزد حاکمیت است و بخشی هم نزد مردم. بحران کرونا بسیاری از واقعیتهای پنهان یا کمتر بیان شده جامعه ایران را در برابر دیدگان قرار داده و بر وجود و اهمیت برخی نابسامانیهای موجود بهجد تأکید کرده است؛ یکی از آنها بدخیمی بحران رسانهای کشور و پیامدهای سوء و فراوان مترتب بر آن. بازماندن رسانههای جریان اصلی از پوشش جامع سیل بهار 98، حوادث آبان و رویداد بسیار تلخ سرنگونی هواپیمای اوکراین نیز مثالهای تازه این بحران فراگیر و عمیق سراسری و همگانی بودهاند. اکنون هم شرایط کرونا، تأمل و بازاندیشی ما روزنامهنگارها درباره حرفهمان و الزامات و مقتضیات آن را بیش از پیش ضروری کرده است. مسأله به مراتب مهمتر از انتشار یا عدم انتشار روزنامههای کاغذی است. دوراهی اصلی، ادامه رفتار کج و معوج گذشته و تن دادن به تهی شدن روزنامهنگاری از معنای وجودی آن است، یا دل سپردن به استانداردهای حرفهای روزنامهنگاری و تلاش جمعیمان برای برگذشتن از وضعیت بشدت نابهنجار کنونی. آن قدر که به ما روزنامهنگارها مربوط میشود مسأله، بودن یا نبون روزنامهنگاری حرفهای است.
گفتار
تأثیر گذاری مطبوعات در شرایط بحرانی
مجید رضاییان
استاد دانشگاه و پژوهشگر ژورنالیسم
روزنامهنگاری دارای ژانرهای مختلفی نظیر ژانر روزنامهنگاری خبری، توسعه، تحقیقی و تحلیلی است. در شرایط فعلی روزنامهنگاری تحلیلی به عنوان یک ژانر مسلط در جهان، با مطبوعات شناخته میشود. از این رو چرخه روزنامهنگاری تحلیلی با عدم چاپ مطبوعات قطع خواهد شد. در حقیقت شکست و قطع چرخه روزنامهنگاری تحلیلی، در خبرگزاریهای رسمی و حرفهای و همچنین در مطبوعات مکتوب اتفاق میافتد. البته بعد از این دو نهاد اطلاعرسانی می توان شبکههای خبری تصویری و تلویزیونی که به نوعی خبر تولید می کنند را هم یکی از حلقه های این چرخه دانست. آنچه که مسلم است، توجه به این نکته است که در کشور ما در میان هجمه اخبار جعلی و شایعات موجود در فضای وب و شبکه های مجازی، بار روزنامهنگاری تحلیلی و درست در کنار روزنامهنگاری خبری، بر عهده خبرگزاریها و مطبوعات مکتوب است. معمولاً هنگامی که در فضای وب یا در شبکه های اجتماعی خبری را مطالعه میکنیم برای یافتن پاسخ پرسشها و چرایی های ایجاد شده نسبت به آن خبر و به طور کلی آگاهی از تحلیل های صحیح مربوط به آن خبر به مطبوعات قوی، محکم و تحلیلی مراجعه میکنیم. مطبوعاتی که نبود آنها میتواند به ابهام در درک صحیح خبر بینجامد. امروزه در همه جای دنیا شیوع بیماری کرونا به یک بحران تبدیل شده است، اما این امر نه تنها مانع انتشار مطبوعات نشده بلکه اقتضائات شیوع این بیماری نحوه توزیع مطبوعات را تغییر داده است. معتقدم انتشار مطبوعات در کشور ما نیز نباید متوقف میشد هر چند این موضوع موقتی است اما میتواند پایه بسیاری از تصمیم گیری های بعدی در مسائل و اتفاقات آینده باشد. این در حالی است که مطبوعات همواره در بحران ها و مشکلات و اتفاقات جاری در جامعه اثرگذار بوده اند از این رو باید با توجه به نیازهای موجود به مطبوعات کمک شود تا در بحران کرونا خود را بازیابی و نقشی موثر ایفا کنند. تغییر سیستم توزیع یکی از همین اقتضائات به شمار می آید. به این صورت که دکه ها کمتر دیده شوند و در مقابل سیستم ارسال روزنامه برای مشترکین با رعایت نکات بهداشتی بیشتر مورد توجه قرار گیرند. این امر می تواند به روزنامهنگاری تحلیلی که در همه جای دنیا مورد توجه است رسمیت ببخشد.
گاهی بیان میشود تیراژ مطبوعات کم شده، بنابراین توقف آن هم مشکلی ایجاد نمی کند. این تصور و طرز فکر به هیچ وجه درست نیست چرا که گاهی بنا به شرایط ممکن است تیراژ یک روزنامه کاهش یابد اما مشاهده می شود که مطالب آن روزنامه۸ الی ۹برابر و حتی تا ۲۰ برابر تیراژ چاپ شده، در فضای وب دیده میشود و کانونهای تصمیمگیری را تحت تاثیر قرار میدهد. حقیقت این است که در شرایط کنونی مطبوعات با طرح مسائل و مشکلات در تصمیم گیری های صحیح اثرگذار بوده اند. پیادهسازی طرح فاصله گذاری اجتماعی توسط مسئولین که یکی از مهمترین راه حل های غلبه بر بحران کرونا به شمار می آید نمونه ای از نقش غیرقابل انکار مطبوعات در تصمیم گیری های اخیر است. بنابراین نمیتوان تاثیر مطبوعات در این شرایط بحرانی را نادیده گرفت. درحال حاضر همان گونه که پزشکان در خط مقدم مبارزه با بحران کرونا هستند، روزنامهنگاران و مطبوعات نیز در میان هجمه خبرهای جعلی و شایعات موجود در فضای مجازی پناهگاه مردم بهشمار می آیند.
روزنامه را به خاطر بسپار
هادی خانیکی
استاد علوم ارتباطات
در خبرها بود که سنت روزنامهنگاری و حس خوب و تاریخی ورق زدن مطبوعات از نوروز امسال دستخوش یک تغییر شده است. عادت همیشگی ما ایرانیان که از خرید و خواندن انواع ویژه نامههای نوروزی آغاز می شد و تا دیدن نخستین شماره های پس از عید ادامه مییافت اکنون ناگزیر به پذیرش وضعیتی متفاوت شده است. در حوزه تولید و مصرف فرهنگی ورود به یک «چرخش پارادایمی» چندان آسان نیست. همان گونه که تغییر ناگهانی ذائقه نمی تواند به سادگی طعم و حلاوت هر تغییری را به دنبال داشته باشد.
ورود به سال 1399 در تاریخ پرفراز و فرود روزنامه نگاری ایران با این دو ناگزیری به ثبت رسید؛ نخست کم رونقی مطبوعات در کیوسکها، خانههاو گرفتاری در چنبره تعطیلات طولانی نوروزی و سپس اجبار به تبعیت تام و تمام دو محور سیاستگذاری کرونایی یعنی «قرنطینه خانگی » و«فاصلهگذاری اجتماعی».نخستین اجبار نشریات را در رقابت با جایگزینان مجازی خویش بازهم ضعیف تر کرد و نظام انتشار و توزیع و مطالعه را از سیاق و نظم دههها و سالیان پیش دورتر ساخت . دومین اجبار نیز از دورههای دور تاکنون پایان تعطیلات را برای اولین بار بدون روزنامه رقم زد. حال پرسش این است که چگونه به این دو اجبار بنگریم و راهی برای برون رفت ازاین وضعیتی که روزنامه و شاید هم روزنامهنگاری را میتواند به اغما ببرد پیدا کنیم. واقعیت آن است که روزنامهنگاری و روزنامه را هیچگاه نمیتوان به تعطیلی برد .اگر تاریخ به تعطیلی برود «خبر» هم تعطیل بردار است ولی وقتی که جامعه نیازمند آگاهی،آموزش، هوشیاری و مشارکت است و حتی بحران هایی ازجنس کرونا هم این نیاز را بیشتر میکند باید چاره ای دیگر اندیشید که این وظیفه مراکز سیاستگذار و اجرایی، نهادهای مدنی، صنفی وحرفه ای ویک یک شهروندان است که «خبر» ،«ارتباط»، «ادراک مشترک»و «همبستگی اجتماعی» را از سبد کالاهای ضروری زندگی حذف نکنند. اگر اجبار به ماندن در خانه هست و رعایت فاصله گذاری های فیزیکی ضروریست نیاز به موضوعیت و محوریت ارتباطات، روزنامه نگاری و پیوند دادن میان صدا، تصویر و نوشتار هم گریزناپذیراست تا وضعیت کرونایی پیش روی ماست رعایت دستورالعمل های ایمنی و بهداشتی حرف نخست را می زند اما بالا بردن تابآوری اجتماعی و ارتباطی هم لازمه پایداری آن راهبرد است پس روزنامه و روزنامه نگاری را هم در صورت کاغذی و هم به صورت صوتی و تصویری درقالب پیامهای پادکستی، ویدیویی و مطالب آنلاین درشمار ضروری ترین نیازهای تعطیلی ناپذیر به حساب آوریم. روزنامه نگاری و روزنامه نگاران جزو «خاطرات»گذشته ما نیستند، آنها را درهرشرایط سختی به «خاطر»بسپاریم.
نسخه کاغذی را نادیده نگیریم
محمد مهدی فرقانی
استاد علوم ارتباطات
بحث تعطیلـــــــــی مطبوعات در ایام نوروز چند سالی است که بعد از عید و همزمان با آغاز به کار رسانه ها مطرح می شود. برخی از کارشناسان هم انتقاد می کنند که چرا مطبوعات ایران در ایام نوروز تعطیل هستند ؟ در اینجا لازم است تأکید کنم قبل از انقلاب و حتی چند سال بعد از پیروزی انقلاب هم مطبوعات درایام عید تعطیل نبودند بلکه همه روزنامه نگاران مکلف بودند از روزسوم نوروز در محل کار خود حاضر شوند و نشریات هم منتشر میشدند این تعطیلات به هیچ عنوان قابل قبول نیست و درهیچ جای دنیا هم سابقه ندارد که مطبوعات در کشوری به مدت دو هفته تعطیل شود . هم اکنون سی سالی است که تقریباً هرسال با تعطیلات عید روزنامه نگارها هم تعطیل می شوند که از نگاه من این یکی از تصمیم های عجیب و غریب مدیران مطبوعاتی در کشور است که نه توجیهی دارد و نه معناداراست . ما باید بپذیریم که اطلاع رسانی و آگاهی بخشی برای جامعه و مردم تعطیل بردار نیست . کار ما پیوسته است و معتقدم تعطیلات ١٥ روزه نوروز ضربه بسیار سنگینی به نظام رسانه ای و اطلاع رسانی کشورمی زند در چند سال گذشته هم به لحاظ خبری اتفاقات زیادی در نوروز افتاد که جای مطبوعات ما برای پوشش این تحولات خالی بود . از سوی دیگر حضور نمادین مطبوعات در نوروز بسیار مهم است . متأسفانه در حال حاضر تیراژ روزنامه ها پایین آمده و همین تیراژ پایین نشانه ضعف رسانه های مکتوب ما است . چرا که مطبوعات با تیراژ زنده هستند . با این حال با همین تیراژپایین هم مطبوعات باید دراین ایام حضور داشته باشند چرا که رسانه ها مسئولیت اجتماعی دارند وهمین حضور سرمایه اجتماعی را به وجود می آورد بنده فکر می کنم هنوزعصر نادیده گرفن نسخه کاغذی فرا نرسیده است .در جامعه هنوز افرادی هستند که علاقه مند به خواندن نسخه های کاغذی اند.
کرونا و بودن یا نبودن روزنامهنگاری
دکتر حسن نمک دوست تهرانی
استاد ارتباطات
ستاد ملی مقابله با کرونا در اقدامی بیسابقه در تاریخ رسانههای ایران و ناهماهنگ با انتشار روزنامه در بسیاری از کشورهای درگیر، انتشار روزنامههای چاپی را موقتاً ممنوع کرده است. دلیل اعلام شده هم این احتمال عنوان شده که فرآیند تولید، انتشار و توزیع روزنامهها ممکن است به شیوع بیماری کرونا دامن بزند.در باره درست یا نادرست و قانونی یا غیرقانونی بودن این اقدام پیش تر بحث شده است. نگارنده قصد دارد از وجه دیگری به موضوع بپردازد. خاصه به این دلیل که قبلتر برخی مقامات و صاحبنظران و در این روزگار کرونایی، شماری از همکاران روزنامهنگار در رسانههای جریان اصلی، مطبوعات چاپی را، اصولاً و بیش از پیش، دچار بحران محتوا و مخاطب میدانند و ضرورت و موضوعیت انتشار آنها را در ایران منتفی میشمرند. بهزعم آنها میتوان بهطور کلی از مطبوعات، به دلیل بیاثر بودن و نبودن اقبال مخاطبان، چشم پوشید و جای روزنامههای چاپی را به رسانههای آنلاین داد؛ در مجموع و خلاصه اینکه دیگر باید روزنامه در معنای متعارف آن را به خاطره تاریخ سپرد. بنمایه بحث حاضر این است که اما این رویکرد، نادیده گرفتن و پنهان کردن مسأله اصلی است. در واقع، همه اشکال گوناگون روزنامهنگاری در ایران، اعم از چاپی، آنلاین، چندرسانهای و رادیو و تلویزیونی به نحوی عمیق و همهجانبه گرفتار بحران هستند. اگر به دلیل بحران ماهوی، تعطیلی مطبوعات چاپی حکمی روا باشد باید اصولاً قضیه رسانههای خبری در ایران را «سالبه به انتفاء موضوع» فرض کرد.درباره علتهای بحران بسیار گفته و نوشته شده است و باز هم باید درباره آنها، که بسیار مهم هستند و پرداختن به آنها برای جامعه ایران حیاتی است، بگوییم و بشنویم، لیکن فارغ از دلایل، فهرست بخشی از واقعیتهای بلاتردید فضای رسانهای کشور از این قرار است:
• بحران بی توجهی و بیاعتمادی فزاینده به محتواها و ریزش مخاطبان
• بحران اقتصادی • بحران ساختار و سازمان • بحران حقوقی • بحران سانسور، خودسانسوری و نبود آزادی بیان • بحران فقدان استقلال حرفه ای و استقلال تحریریهای • بحران مالکیت و مدیریت حکومت و دخالت همهجانبه آن در مقدرات رسانهها • بحران سیاست زدگی و تبدیل شدن رسانهها به ابزار تبلیغات سیاسی و پروپاگاندا • بحران منابع انسانی، آموزش، تجربه و دانشاندوزی • افول روحیه و انگیزه حرفهایگری • بحران انحصار و عدم شفافیت، تبعیض آشکار در پاسخگویی • و ...
سخن درستی است که مطبوعات چاپی گرفتار همه این بحرانها و بیشتر از این هم هستند، اما پرسش مهم و دقیقتر این است که اصولاً کدامیک از رسانهها و سازمانهای رسانهای بالنسبه بزرگ جریان اصلی در ایران گرفتار چنین بحرانی نیستند؟ برای مثال اگر مبنای بحث، پاسخ ندادن روزنامهها به نیازها و در نتیجه ریزش مخاطبان یا از دست رفتن اعتماد مردم باشد، که سخن درستی است، باید پرسید آیا رسانههای دیگر از چنین مزیتی برخوردارند؟ یعنی آیا بهواقع، مردم منتظر و مشتاق هستند تا خبرهای خبرگزاریهای فارس و مهر و تسنیم و ایرنا و ایسنا را بخوانند تا بدانند در جهان چه میگذرد یا هر روز در انتظار فرارسیدن ساعت 2 بعدازظهر هستند تا واقعیتهای ایران و جهان را در روایتهای بخش خبری صدا و سیما ببینند و بشنوند؟ اگر مطبوعات گرفتار بحران مالی هستند، که هستند، رسانههای دیگر جریان اصلی، چه خبرگزاریها و پایگاههای خبری و چه رادیو و تلویزیون، به لحاظ مالی به خودکفایی رسیدهاند و محتاج کمک دولت و سپاه و سازمان تبلیغات اسلامی و ردیفهای آشکار و نهان بودجه دیگر نهادهای حکومتی نیستند و میتوانند برای مثال، حتی یکی دو ماه، بیدریافت چنین بودجههایی سرپا بمانند؟ خواست انتشار خبرهای درست و دقیق، گزارشهای عمیق و مسأله محور جذاب و تحقیقی، اظهار نظرهای آزاد و بدون لکنت، مصاحبههای صریح و به دور از مجامله، همگی، خواستهایی بحق از مطبوعات هستند و درست. اما آیا میتوان چنین محتواهایی را در رسانههای دیگر امروز ایران هم سراغ گرفت و فقط روزنامهها و مجلههای کاغذی از تولید و انتشار آنها بازماندهاند؟ آیا فقط روزنامهها سیاستزده هستند و جانبداری سیاسی میکنند، استقلال حرفهای و تحریریهای ندارند، مالکیت و مدیریت بزرگترین و مهمترینشان حکومتی است و با معضل آموزش و تجربهاندوزی مواجهاند؟ و دیگر رسانههای خبری جریان اصلی همگی از این کاستیها و کژیها به دور هستند و مشغول حرفهایگری و پایبندی به استانداردهای روزنامهنگاری؟
بله، درست است، احوالات روزنامهنگاری چاپی در ایران به هیچوجه خوش نیست، اما این ناخوشی، بخشی از احوالات به غایت ناخوشایند کلیت روزنامهنگاری و رسانههای خبری جریان اصلی در کشورمان است. اگر مردم یا حکومت به این واقعیت کم توجهاند، دستکم ما روزنامهنگارها باید متوجه این واقعیتها باشیم و تعلقات و تصورات سازمانی و شغلیمان را بر حقیقت تحمیل نکنیم.
آیا معنای آنچه گفته شد این است که باید قضیه رسانههای خبری جریان اصلی در ایران را «سالبه به انتفاء موضوع» بدانیم و از آنها دست بشوئیم؟
بخش مهمی از پاسخ این پرسش، و صد البته نه همه آن، به ما روزنامهنگارها و آنچه انجام میدهیم بستگی دارد؛ بخش مهمی از پاسخ نیز نزد حاکمیت است و بخشی هم نزد مردم. بحران کرونا بسیاری از واقعیتهای پنهان یا کمتر بیان شده جامعه ایران را در برابر دیدگان قرار داده و بر وجود و اهمیت برخی نابسامانیهای موجود بهجد تأکید کرده است؛ یکی از آنها بدخیمی بحران رسانهای کشور و پیامدهای سوء و فراوان مترتب بر آن. بازماندن رسانههای جریان اصلی از پوشش جامع سیل بهار 98، حوادث آبان و رویداد بسیار تلخ سرنگونی هواپیمای اوکراین نیز مثالهای تازه این بحران فراگیر و عمیق سراسری و همگانی بودهاند. اکنون هم شرایط کرونا، تأمل و بازاندیشی ما روزنامهنگارها درباره حرفهمان و الزامات و مقتضیات آن را بیش از پیش ضروری کرده است. مسأله به مراتب مهمتر از انتشار یا عدم انتشار روزنامههای کاغذی است. دوراهی اصلی، ادامه رفتار کج و معوج گذشته و تن دادن به تهی شدن روزنامهنگاری از معنای وجودی آن است، یا دل سپردن به استانداردهای حرفهای روزنامهنگاری و تلاش جمعیمان برای برگذشتن از وضعیت بشدت نابهنجار کنونی. آن قدر که به ما روزنامهنگارها مربوط میشود مسأله، بودن یا نبون روزنامهنگاری حرفهای است.
گزارش صندوق بینالمللی پول از راهکار دولتها برای مواجهه با بحران کووید 19
کرونا بحرانی شبیه به جنگ
گروه اقتصادی/ صندوق بینالمللی پول در گزارشی به بررسی بحران کرونا پرداخته و آورده است که بحران حاصل از بیماری همه گیر کرونا از جهاتی بسیار شبیه به جنگ است.
این گزارش سیاستهایی که دولت میتواند برای مدیریت بحران به کار گیرد را تشریح کرده و آورده است دولتها باید بتوانند به منظور جلوگیری از ایجاد اختلال در زنجیره تأمین، از بروز تورم در مرحله اضطرار (قرنطینه) و بهبود جلوگیری کنند. اگر اقدامات مربوط به کنترل بیماری و مدیریت آسیبهای ناشی از آن موفقیتآمیز باشد پس از پایان بحران میتوان بر سیاستهای محرک اقتصاد تأکید کرد. در این شرایط دولت باید خود را برای خروج از اقتصاد هم آماده کند.
به گزارش «ایران»، صندوق بینالمللی پول با انتشار گزارشی تحت عنوان «سیاستهای اقتصادی برای مبارزه با جنگ کووید ۱۹» کووید 19 را به جنگ تشبیه کرده و آورده است: بیماری همه گیر کووید ۱۹ بحرانی بسان سایر بحرانها نیست. هرچند از زاویهای به نظر شبیه به یک جنگ میآید و البته از بسیاری جهات نیز همانند آن است، همچنانکه افراد در آن میمیرند و در خط مقدم آن نیز متخصصان حوزه درمان و دارو هستند. همچنین افرادی که در بخش خدمات ضروری مشغول به فعالیت هستند مانند بخش «توزیع مواد غذایی»، «تحویل» و «خدمات عمومی» شبانه روز تلاش می کنند تا خدمات ضروری مورد نیاز جامعه در دسترس قرار گیرد. در این جنگ سربازهای پنهانی هم وجود دارد، همانهایی که در خانه با این بیماری همه گیر مبارزه میکنند و نمیتوانند در تولید مشارکت داشته باشند.
در جنگها معمولاً هزینه گستردهای که برای تسلیحات به کار میرود، منجر به تحریک فعالیتهای اقتصادی میشود، در عین حال تلاشها بر تضمین ارائه خدمات اساسی بر مردم است. به طور کلی در بحران جنگ شرایط پیچیده است ولی یک ویژگی مشخصی هم دارد و آن افزایش سهم نقش دولت در عرصه است.
به نظر این گزارش، میزان موفقیت در مدیریت بحران به سیاستهای اخذ شده طی بحران بستگی دارد و اقدامات ضروری دولت در جریان این بیماری را در دو فاز دسته بندی کرده است. صندوق بینالمللی پول در توضیح فاز اول آن با عنوان «اپیدمی کرونا به عنوان جنگ»، آورده است: اکنون جهت حفظ جان افراد، فعالیتهای اقتصادی بشدت کاهش یافته است، در عین حال این وضعیت دست کم بین سه ماه تا شش ماه ادامه خواهد داشت.
احیای پسا جنگ
این گزارش تأکید کرده است که این بیماری در نهایت مدیریت میشود و درباره فاز دوم آورده است: این بیماری همهگیر بالاخره به وسیله دارو، واکسن و .. کنترل می شود اما همچنان ادامهدار خواهد بود با درصد تخریب کمتری. به این ترتیب به مرور محدودیتهای ایجاد شده بر جامعه برداشته میشود و در این صورت ممکن است اقتصاد سریع به عملکرد خود برگردد. سرعت بهبودی به سیاستهای اعمال شده در حین فراگیری کرونا بستگی دارد. اگر سیاستها بتواند در جامعه این اطمینان را ایجاد کند که کارگران شغل خود را از دست نمیدهند، مستأجران از خانههای خود اخراج نمیشوند، از ورشکستگی شرکتها جلوگیری میشود و کسب و کار تجارت افراد بقا مییابد، در این صورت روند احیا با سرعت و راحتتر صورت میگیرد. این چالشی بزرگ برای اقتصادهای قدرتمند دنیاست. همان کشورهایی که براحتی میتوانند حتی در صورت عدم افزایش درآمد. هزینههای اضافه شده خود را تأمین مالی کنند. این البته برای اقتصادهای کوچک چالش برانگیزتر است چرا که این کشورها با فرار سرمایه روبرو بوده و برای تأمین مالی هزینههای حاصل از این بیماری همه گیر به کشورهای دیگر هم احتیاج دارند.
سیاستهای اقتصادی جنگ با کرونا
این گزارش تفاوت بحران کرونا را با سایر بحرانهای اقتصادی چنین توضیح داده است. برخلاف سایر بحرانهای اقتصادی، این افت تولید با تقاضا هدایت نمیشود. بلکه این نتیجه اقدامات غیرقابل اجتنابی است که برای جلوگیری از گسترش بیشتر بیماری به کار میرود. در نتیجه سیاستهای اقتصادی نباید جهت تحریک تقاضا به کار بیفتد. حداقل اینکه اکنون و به صورت فوری این سیاستها به کار نمیآیند. طبق گزارش صندوق بینالمللی پول سیاست اقتصادی اکنون سه هدف دارد: ابتدا اینکه عملکرد بخشهای اساسی باید تضمین شود. منابع مورد نیاز جامعه برای آزمایش و درمان در برابر کووید ۱۹ باید تقویت شود. مانند خدمات بهداشتی منظم، تولید و توزیع مواد غذایی و ... همچنین مراقبتهای لازم برای حفظ زیرساختهای ضروری مانند آب و برق و ... باید صورت گیرد. این مورد میتواند شامل اقدامات مداخلهگرانه دولت جهت تأمین منابع کلیدی مورد نیاز از جمله کالاهای اساسی هم باشد.
این گزارش با ذکر مثالهایی آورده است: به عنوان مثال توقیف زودهنگام ماسکهای پزشکی در فرانسه و فعال کردن تولیدات دفاعی در امریکا برای اطمینان از تولید تجهیزات پزشکی از جمله مواردی است که توسط دولت صورت گرفته است سهمیه بندی، کنترل قیمت و به راه اندازی قوانین در - مقابل احتکار نیز ممکن است در شرایط کمبود شدید ضروری باشد. همچنین در توضیح هدف دوم نیز آمده است: ارایه منابع کافی به خانوارهایی که از بحران ویروس کرونا آسیب دیدهاند اقدامی مهم است خانوارهایی که به صورت مستقیم و غیر مستقیم درآمد خود را در اثر آسیب ویروس کرونا از دست دادهاند، نیازمند حمایت دولت هستند. این حمایت باید اینگونه باشد که افراد ضمن ماندن در خانه جهت حفظ سلامتی خود و کنترل بیماری، شغل خود را از دست ندهند. مزایای تخصیص داده شده به بیکاران باید افزایش باید. تخصیص منابع برای خوداشتغالی افراد و همچنین افراد بدون شغل باید انجام شود.
در هدف سوم صندوق بینالمللی پول در گزارش خود، با تأکید بر اینکه سیاستهای به کار رفته توسط مجموعه حاکمیت باید در جهت ثبات وضعیت پیش از کرونا باشد، چنین آورده است: سیاستهای دولت باید جهت قوام بخشیدن به روابط از پیش شکل گرفته میان کارگران و کارفرمایان، تولیدکنندگان و مصرف کنندگان، وامدهندگان و وام گیرندگان باشد تا بلافاصله بعد از اتمام شرایط اضطراری موجود از سرگرفته شود. اکنون تعطیلی شرکتها باعث معلق ماندن پروژههای بلندمدت تولیدی شده است همچنین بروز اختلال در بخش مالی باعث افزایش بهم ریختگی در اقتصاد خواهد شد. دولتها همچنین باید در این شرایط حمایتهای متناسب را از بنگاههای خصوصی برقرار کنند، از جمله این حمایتها میتواند به یارانه دستمزد اشاره کرد. همچنین برنامه ارائه وام که البته اکنون نیز در حال اجراست از دیگر اقداماتی است که دولتها باید در جهت حفظ بخش خصوصی انجام دهند. در همین راستا اکنون اتحادیه اروبا تزریق سرمایه به بخش خصوصی را از سر گرفته است. اگر چنانچه بحران بدتر شود می توان تأسیس با گسترش شرکتهای بزرگ دولتی را جهت حمایت از شرکتهای خصوصی دچار اختلال شده در دستور کار قرار داد. این اقدام در جریان «رکود بزرگ»، نیز در اتحادیه اروپا و امریکا صورت گرفته بود.
تا چه زمانی مداخله دولت توجیه دارد؟
این گزارش در ادامه به این موضوع پرداخته است که دولت تا چه زمانی باید در صحنه حضور داشته باشد؟ این سؤال چنین پاسخ داده شده است: مداخله دولتی در زمان بحران، تا شرایطی که این وضعیت پایدار است، توجیه می شود. اما باید این مداخلات در شرایط کاملاً شفاف و یا ارایه اطلاعات دقیق صورت گیرد. همچنین باید تعیین شرایط لازم در تخصیص منابع به گروههای هدف مورد نظر باشد. از جمله در حمایت مالی از خانوارها، مشاغل و بخش مالی و... اگر وامهای یارانهای به یک شرکت بزرگ تخصیص داده میشود باید بر حفظ اشتغال ایجاد شده در شرکت، محدود شدن پاداش مدیر عامل و... تأکید شود.
چالشهای اقتصادی مدیریت بحران
صندوق بینالمللی پول در پایان به چالشهایی که حضور پر رنگتر دولت در اقتصاد در زمان بحران ایجاد میکند هم پرداخته و آورده است: به هر حال اقدامات دولتها برای بهبود عملکرد پروسه احیاء چالشهایی را به دنبال خواهد داشت مثلاً اینکه سطح بدهی عمومی افزایش مییابد و حضور دولت در اقتصاد پررنگتر میشود، اما نیل به موفقیت در سیاستهای فاز اول، میتواند این اطمینان را ایجاد کند که اقتصاد به عملکرد عادی خود برگردد. در این صورت اقدامات مالی تحریک تقاضا هم مؤثر خواهد شد چرا که افراد اجازه پیدا میکنند که خانههای خود را ترک کرده و به کار برگردند. اکنون دولتها باید بتوانند به منظور جلوگیری از ایجاد اختلال در زنجیره تأمین، از بروز تورم در مرحله اضطرار (قرنطینه) و بهبود جلوگیری کنند. اگر اقدامات مربوط به کنترل بیماری و مدیریت آسیبهای ناشی از آن موفقیتآمیز باشد پس از پایان بحران میتوان بر سیاستهای محرک مالی تأکید کرد. در چنین شرایطی زمینهها برای خروج دولت از اقتصاد هم فراهم می شود.
جنگ ماسک
بحران کمبود ماسک منجر به سرقت های کلان شده است
بنفشه غلامی/ فیلم های علمی تخیلی ترسناک سینمای امریکا و چین با سرعت هراس آوری در حال نمود یافتن در زندگی واقعی مردم جهان است. بسان همان فیلمها، دستاوردهای اخلاقی بشر که در طول هزاران سال ذره ذره به نسل کنونی رسیده بود، با بروز بحرانی که سلامت بشریت را به خطر انداخته، در حال از دست رفتن در کشورهایی است که داعیه اخلاقیات دارند. با رسیدن آمار مبتلایان به ویروس کرونا در جهان به بیش از یک میلیون نفر، «نبرد ماسک ها» که فعلا فرانسه و امریکا وارد آن شده اند، نمادی از آن چیزی است که پیشتر تنها در این فیلمها دیده بودیم. نبرد ماسک ها که از ابتدای بحران کرونا در جهان بین مردمی دیده میشد که در فروشگاه ها این کالا را از دست هم می قاپیدند، اندک اندک به عرصه کلان کشورها کشیده شد. نیاز به ماسک از زمانی بیشتر در کشورها احساس شد که برخی پزشکان توصیه کردند همه باید از ماسک استفاده کنند. این توصیه طولی نکشید تا تبدیل شد به چیزی به اسم «بحران ماسک» که کشور غنی و فقیرنمیشناسد و همه رادر بر می گیرد. اولین نشانه های این بحران بعد از اینکه جمهوری چک اقدام به مصادره ماسک های اهدایی چین برای ایتالیا کرد، خود رانشان داد. پس از آن فرانسه نیز در اقدامی مشابه ماسکهای تولیدی یک کمپانی سوئدی را که در حال ارسال آنها به ایتالیا و اسپانیا بود، مصادره کرد. اما قضیه از روز پنجشنبه جدی تر شد.
به گزارش «فرانسپرس»، دو روز پیش «ژان روتنه»، یک مقام دولت فرانسه در یکی از استان های شرقی این کشور خبر داد، این استان به چین که یکی از تولیدکنندگان اصلی ماسک در جهان است، سفارش خرید ماسک داده بود. اما درست زمانی که آنها انتظار بارگیری سفارش خود را داشتند، امریکا با دادن پول نقد پای هواپیما بستههای سفارشی آنها را خریده است. این مقام دولتی فرانسه مدعی شد، امریکا برای اینکه بتواند سفارش آنها را از چین بخرد، سه تا چهار برابر مبلغی که فرانسه با چین توافق کرده بود را به فروشنده پیشنهاد کرد و به طور نقدی آن را پرداخت که در نهایت ماسکها به جای پاریس راهی واشنگتن شدند. به گفته او این محموله به جز ماسک شامل سایر تجهیزات لازم برای پیشگیری از کرونا می شد. این استان با شرایط به وجود آمده تنها 2 میلیون ماسک دریافت کرده است. پس از «روتنه»، «رنو موزلیه»، یکی از مقامات دولتی در یک استان جنوب شرقی فرانسه نیز که پیشتر سفارش 60 میلیون ماسک به چین را داده بود، ادعایی مشابه را مطرح کرد و گفت سفارش آنها نیز از امریکا سر در آورده است.
پیشتر مشابه این اتهام از سوی مقامات برزیل هم مطرح شده بود. به گزارش روزنامه انگلیسی «گاردین»، « لوئیز هنریکه ماندنتا»، وزیر بهداشت برزیل روز چهارشنبه در کنفرانسی مطبوعاتی گفته بود: «برازیلیا برای تهیه ماسک، دستکش و سایر اقلام محافظتی پزشکی وارد مذاکره شده بود. اما با ورود 23 هواپیمای بزرگ ترابری امریکا به چین دیگر مشخص نیست کالاهای درخواستی آنها کی به دست مردم برزیل برسد.» او به همین علت از مردم کشورش خواسته بود، از تکه پارچه ها ماسک های خانگی درست کنند تا ماسک های تولیدی کارخانه ها به دست متخصصان بهداشت برسد و با تجهیزات حرفه ای به یاری بیماران بروند.
نگرانی «جاستین»
در پی انتشار گسترده اتهامات مقامات فرانسوی به امریکا، «جاستین ترودو»، نخست وزیر کانادا، بابت چنین رویدادی ابراز تاسف و نگرانی کرد. به گزارش «فرانس 24»، «ترودو» که به مسئولان کشورش دستور داده، وضعیت سفارشهای خود را بررسی کنند، در یک کنفرانس مطبوعاتی گفت: «قابل درک است که وضعیت امریکا در کرونا اصلا خوب نیست و نیازمند ماسک وتجهیزات است. اما سایر کشورها هم به تناسب خود دچار مشکل هستند.» بنا بر این گزارش کانادا 2 میلیارد دلارکانادا (1.4 میلیارد دلار) به خرید تجهیزات پزشکی اختصاص داده است و همزمان از شرکت های داخلی هم خواسته است خطوط مونتاژ را برای ساخت ماسک راه اندازی کنند.
سکوت امریکا در برابر اتهامات
امریکا که این روزها در تب کرونا میسوزد و بیش از 245 هزار شهروند آن مبتلا به کووید 19 هستند و بیش از 6 هزار نفر از آنان به دلیل کرونا جان باخته اند، ترجیح داد در قبال این اتهامات سکوت کند. تنها «فرانس پرس» در گزارشی نوشت، یک مقام ارشد امریکا که نخواسته نامش فاش شود، اتهامات مقام های فرانسوی را رد کرده و مدعی شده دولت کشورش هیچ ماسکی را که باید از چین به فرانسه ارسال می شده، نخریده است. در این میان «دونالد ترامپ» که از ابتدای شیوع کرونا در کشورش گاف های زیادی داده، بدون اینکه به چنین اتهاماتی جواب دهد، با توجه به کمبود ماسک در کشورش در توصیه ای عجیب به امریکایی ها گفت به جای استفاده از ماسک، صورت خود را با شال بپوشانند.
واکنش کشورها به کمبود ماسک
با وخیم تر شدن شیوع کرونا در جهان و کمبود ماسک، نه تنها مردم که دولتها نیز در نگرانی به سر می برند و همین باعث شده، به روش های مختلفی از مسدود کردن صادرات تجهیزات پزشکی گرفته تا اعزام جاسوس برای دست یافتن به تجارب سایر کشورها در درمان کرونا، روی آورند. به گزارش «گاردین»، تعدادی از کشورها همچون فرانسه ، آلمان و روسیه که نگران تداوم شیوع کرونا و پیدا نشدن واکسن هستند، اقدام به انبار کردن ماسک و دستکش کرده اند و صادرات تجهیزات پزشکی خود را نیز محدود کرده اند. ترکیه یک گام فراتر رفت و نه تنها صادرات تجهیزات مانند ماسک و دستکش را ممنوع کرد که حتی از تحویل این کالاها که پیشتر وعده آنها را به مشتریان خارجی همانند بلژیک و ایتالیا داده بود، سرباز زد. ترکیه همچنین اعلام کرده، تولیدکنندگان ماسک های داخلی زیر نظر خواهند بود تا ماسک های خود را فقط در اختیار دولت قرار دهند. طوری که روزنامه «حریت» نوشت، سلیمان سویلو، وزیر کشور ترکیه تهدید کرده است، هر کارخانه ای که ماسک تولیدی خود را به وزارت بهداشت کشور نفروشد، توسط دولت مصادره می شود. این در حالی است که بازار مصادره ماسک و سرقت آن در سراسر جهان داغ است. در همین ارتباط «آبراهام نیومن»، استاد دانشگاه جرج تاون، و «هنری فارل»، استاد علوم سیاسی و امور بینالملل دانشگاه جورج واشنگتن، معتقدند جهان در معرض خطر «بیاعتمادی و خودخواهی» است. آنها در مقاله مشترکی در مجله «هاروارد بیزینس ریویو» نوشتهاند: «سوءظن در همه جای جهان دیده می شود و همین پاسخگویی مناسب را دشوار می کند. دولت ها نگران هستند اگر واقعیتها را به مردم خود بگویند، باعث ترس آنها شوند. اما همین می تواند تبدیل به احساس ترس و انتقام بیشتر در آنها شود.» این حس نه فقط به دولتهای هر کشور خواهد بود که باعث حس نفرت مردم نسبت به کشورهای غنی می شود. برای مثال چند هفته پیش رسانههای آلمانی گزارش دادند دولت ترامپ مبلغ زیادی پول برای دسترسی انحصاری به واکسن کووید 19 به یک شرکت پزشکی آلمانی پیشنهاد داده است. هرچند این شرکت گزارش منتشر شده را تکذیب کرد، اما همین خبر لرزه بر اندام سایر کشورها انداخت که آیا با آپارتاید نوینی روبه رو هستیم؟
جزئیات اختصاص کارت اعتباری ۱ و ۲ میلیون تومانی به اقشار آسیبپذیر
بر اساس مصوبه هیأت دولت، دستورالعمل اختصاص کارت اعتباری ۱ و ۲ میلیون تومانی به اقشار آسیبپذیر ابلاغ شد.بر اساس مصوبه هیأت دولت با هدف حمایت از کسبوکارهای آسیبدیده از کرونا؛ کارتهای اعتباری در طرح خرید اعتباری اضطراری ناشی از شیوع کرونا براساس دستورالعمل ابلاغی معاون اول رئیس جمهور به اقشار آسیبپذیر فاقد درآمد ثابت از قبیل رانندگان تاکسی، اتوبوس، مینیبوس و کرایههای بینشهری، دستفروشان و کارگران فصلی تا سقف 4 میلیون خانوار بهتشخیص وزارت تعاون، کار و رفاه اجتماعی تعلق میگیرد. بانکهای عامل همان بانک واریزکننده یارانه افراد بوده و موظفند 48 ساعت پس از اعلام وزارت کار، بهترتیب اعتبار 1میلیون تومانی را در کارت خانوارهای یکنفره و 2میلیون تومانی را در کارت خانوار بیش از یکنفره فاقد درآمد ثابت منظور نمایند. بازپرداخت طی 27 ماه که 3 ماه آن تنفس است صورت میگیرد و 8 درصد از سود 12درصدی آن توسط دولت به بانکها پرداخت میشود.مشمولین نیازی به مراجعه به بانکها ندارند و بانک ها با اخذ تعهد الکترونیک میتوانند اقساط را از یارانه و کمکهزینه معیشتی افراد کسر کنند.دارابودن چک برگشتی و اقساط معوق بانکی مانع دریافت این تسهیلات نمیشود./دولت
کنسرتهای آنلاین برای سلایق مختلف ادامه دارد
کنسرت های شب های قرنطینه
گروه فرهنگی : با مجوز دفترموسیقی وزارت فرهنگ و ارشاد اسلامی و با همکاری شهرداری تهران و به همت مؤسسه فرهنگی هنری جام سبز، برج میلاد به مدت ۲ هفته میزبان هنرمندان برای اجراهای صحنهای بود و چند شب دیگر نیز ادامه می یابد . کنسرت آنلاین تجربه عجیب و غریبی بود. هم برای خوانندگان و گروههای موسیقی که عادت داشتند در سالنهای پر از تماشاگر اجرا کنند و هم برای مردمی که در خانههایشان با خوانندهها همخوانی و از راه دور تشویقشان میکردند. امید حاجیلی در همان شب اول اعلام کرد سالن خالی برایش عجیب است و در میانههای کنسرتش گفت «جای همه شما اینجا خالی است.» و با «مرگ بر کرونا» برنامهاش را ادامه داد. هم حاجیلی و هم خوانندگان دیگر در این شبها تلاش کردند شور و هیجان را در همان سالن خالی ایجاد و مردم را با خودشان در خانه همراه کنند. این بار و در پاسخ به این تلاشها تشویقهای مردم لایکهایی بود که برای لایوهای اینستاگرامی خوانندهها و صفحه «نوروزخانه» در اینستاگرام میزدند. و درصفحه تلویزیون اینترنتی تیوا که آنها را پخش می کرد کامنت می گذاشتند. اتفاق عجیب دیگر این کنسرتها تجهیزات بهداشتی گروهها و خوانندهها بود. نواختن ساز با دستکش، فاصله اعضای گروه با یکدیگر و ضدعفونی کردن دستها با اسپری الکل در میانههای اجرا برای اینکه مردم مطمئن شوند همه چیز به صورت بهداشتی و طبق پروتکلهای این روزها انجام می شود.
البته برنامه کنسرت آنلاین خالی از اشکال نبود. سایتهایی که برای تماشای این برنامه معرفی شده بودند به دلیل تعداد بالای کاربران و تقاضای بالا برای دیدن کنسرتها از دسترس خارج میشدند و خیلیها از همان شب اول از این مسأله گله میکردند. ناهماهنگی و تغییر بعضی برنامهها هم از اشکالهای کنسرت آنلاین بود. مانند 13 فروردین که قرار بود کنسرت گروه رستاک پخش شود و رحیم شهریاری جایگزین آنها شد.
از شب دوم هم خبرهایی درباره اینکه صدا و سیما به عنوان نظارت کننده بر برنامه های اینترنتی با پخش تصویر ساز مخالفت کرده منتشر شد که البته این خبرها تکذیب شد و پخش ساز هم ادامه پیدا کرد.
کنسرت آنلاین قرار است تا 21 فروردین و با گروهها و خوانندگانی چون ژوانا، مهدی یغمایی، حمید حامی، سینا سرلک و اشوان و اشکان خدابندهلو ادامه پیدا کند. پروژهای که نشان می دهد می توان از ظرفیتهای اینترنت در چنین شرایطی استفاده کرد و البته نشان داد برای استفاده از این ظرفیتها نیاز داریم بسیاری از موانع از سر راه برداشته شوند. ین اجراها باتوجه به شیوع بیماری کرونا در کشور، به منظور نشاط بخشی و رعایت حال شهروندان بدون حضور تماشاگر و پخش به صورت آنلاین از طریق سایت www.TVA.IR از ساعت ۲۱ روی صحنه خواهند رفت.
در آستانه عصر نوین ایرانیان
علی ربیعی
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
شاعرهای پرفروغ که قرن سپری شده ما را سرود، «در آستانه فصل سرد» ایستاده بود اما ناامید نبود، خواب درخشش سرخ ستاره را دیده بود در آسمان سیاست ایران. میگفت کسی میآید که مثل هیچکس نیست. ما اکنون در سال ۹۹ در آستانه قرن نوین ایرانیان ایستادهایم. گرچه ابتلا و مرگ هر روز هموطنان بر اثر کرونا، فضایی حزنآلود را در دلهای ما حاکم کرده اما از سوی دیگر در مبارزه جامعه بزرگ سلامت و جنبش خیر جمعی همراه با سازمانهای مردمنهاد انرژیهای معطوف به حیات آزاد میشود. کارکردهای جامعه سلامت با همه مؤلفههای درمانی، بهداشتی، ارتباطی و عاطفی و اجتماعی آن مقاومت نیرومندی را در مقابل مرگپراکنی کرونایی و تحریمی به عمل آوردهاند. ما شاهد درخشش اختران قهرمانی هستیم که برخلاف همیشه از آسمان سیاست نیامدهاند. از زمین بیمارستانها و از کرسیهای دانش پزشکی و از کف عرصه درمان و بهداشت و از حوزه سلامت روان برخاستهاند. سردارهای ما اکنون سیمایی کاملاً متفاوت دارند، پرستاری که با کمترین امکانات و تجهیزات حفاظتی خدمت میکند، پزشکی که همه ایام نوروزی خود را در لباسی طاقتفرسا حبس کرده تا نیروی زندگی آزاد شود، کارگران خدماتی گمنام کادر درمان، بسیجیها و سازمانهای مدنی که کار غربالگری را برعهده گرفتهاند و…
با این بیم و امید نوروز کرونایی، اتفاقات سال ۹۸ که در گذار از آن به سال ۹۹ رسیدیم را مرور میکنم. برای سالنامه ایران در اسفند ۹۷ مقالهای نوشتم که ۹۸ فقط یک سال نیست - خوب به یاد دارم با جامعهشناسی آیندهنگر چقدر با تفاسیر ضد امنیتی مورد حمله قرار گرفتم - متنی که برای سال ۹۸ نوشتم خالی از حلاوت بود. با مشاهده حجم انبوهی از یأسپراکنیها و گفتار و تصاویر مسلط و مشاهده کنشهای سیاسی تخریبگر و همراه با تحریمهایی که اثر خود را روز به روز بیشتر میکرد، هیچ دشوار نبود پیشبینی این امر که: «اگر بر همین سیاق سال ۹۸ را ادامه دهیم چشمانداز روشنی در پیش نخواهیم داشت و برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامیهای ذهنی به ناآرامیهای فیزیکی را کاملاً متصورم.» که گفتهاند هر آن کس که باد میکارد توفان درو خواهد کرد.اما خوشبختانه امسال حاکمیت گفتمان پزشکی، دانش سلامت و همبستگی اجتماعی برآمده از طرح فاصلهگذاری فیزیکی در مسیر مبارزه با کرونا، نوید یک عصر کاملاً تازه را به ما میدهد. رسانه ما نیز در کلیت خود سخت تحت تأثیر حاکمیت گفتمان عرصه بهداشت وسلامت قرار گرفته و تا همین امروز ظرفیتهای قابل توجهی از خود بروز داده است و اگر آرامش فضای سیاسی نخبگان در قدرت به نفع مردم اینچنین پیش برود و با همافزایی دولت - دولت، جامعه - جامعه و دولت - جامعه میتوان مسیر معکوس سال گذشته یعنی پشت سرگذاشتن «ناآرامیهای ذهنی» جامعه را پیشبینی کرد.در متنی که برای سال ۹۸ نوشته بودم گفتم: «برنامهریزی برای تنوع رسانهای و شکستن حصارهای تنگنظرانه راهکاری است که حداقل انرژیهای متراکم اعتراضی را کاهش خواهد داد و در بهترین حالت راهکارهای برونرفت از مشکلات را تولید خواهد کرد.»متأسفانه چنین روندی را در تقویم رسانهای ۹۸ شاهد نبودیم اما امسال شاهد بازتاب مبارزه ضد کرونایی جامعه سلامت کشور در رسانه ملی و سایر رسانهها هستیم. به رغم جریانهای کینهتوز که بیشتر آبشخور آنها در آن سوی مرز در فضای مجازی جولان مییابد کنشگران مؤثر و پر قدرت در فضای مجازی به وجود آمدهاند که بازتابنده گفت وگوهای اجتماعی امیدبخش و پیشبرنده را نوید میدهند.
پرسش اصلی در عرصه رسانه و بازنمایی این است: چگونه میتوان از خلال تولید و نشر پیامها و اطلاعات معطوف به حیات و سلامت، تسهیلگر ایجاد رفتارهای جدیدی در میان شهروندان بود؟ رفتارهایی که همکاری میان شهروندان و سرداران سلامت و مبارزین خط مقدم ضد کرونایی را تقویت کند؟ رفتارهایی که با درک شرایط از تحریم، تحریمشکنی را به یک هدف برای همه جامعه و گروههای سیاسی تبدیل کند و نیز رفتارهای امیدبخشی از همدلیهای برکشیده از فاصلهها و اهتمام برای یک خرد جمعی بزرگ برای پشت سر گذاشتن کرونا به وجود آمده که میتواند سرمایهای برای دوران پساکرونا و حل مسائل بزرگ اجتماعی و اقتصادی ما باشد. درست در همین نقطه گرهی و مبرم است که نیاز به تولید سرمایه اجتماعی بیش از هر زمان دیگر احساس میشود. سرمایه اجتماعی در ظرف سازمانهای مدنی، انجمنهای سلامت، گروههای محیط زیستی، تشکلهای کارگری، شنیدن صدای فرودستان و…تولید میشود. در آن سالها که هنوز اتحاد ترامپیسم و صهیونیسم دستاوردهای برجامی را مورد تهاجم قرار نداده بود میگفتیم تکنیکها و شیوههای به کار رفته در الگوی توافق هستهای میتواند ملهم از یک سلسله توافقات مشابه برای صلحسازی و پایان دادن به مناقشات منطقهای باشد. در حال حاضر ما به ایجاد یک همپوشانی ضد کرونایی و ضد تحریمی نیازمندیم.
اکنون یک مبارزه کاملاً نوین در حال تبدیل شدن به یک الگوی برتر و قابل تعمیم به حوزههای جدید است: مبارزه ضد کرونایی از آنجا که یک مبارزه و یک مقاومت بزرگ علیه فرآیندهای مرگبار است میتواند یک الگوی موفق برای مبارزه ضد تحریمی باشد. هرچه تحریمهای ظالمانه و کرونا چنگالهای مرگبار خود را در ریزبدنههای جامعه میگسترانند باید راهبرد مقاومت زندگیبنیاد را تقویت کرد. مشروعیتی جعلی که امریکا برای تحریمهای ظالمانه دستوپا کرده بود اکنون در فضای کرونایی رخنهها و شکافهای خود را آشکار میکند. در خود کنگره امریکا پمپئو با این پرسش مواجه شد که چگونه میتوان در چنین شرایطی استمرار تحریمها را توجیه کرد؟ روشنفکران وآزادیخواهان جوامع غربی اکنون با صدای بلندتری مشروعیت تحریمها را به پرسش گرفتهاند. در جانب مقابل شاهد آن هستیم که رسانههای پترودلاری، مزدبگیران اتاق فکرهای تحریم و دیگر کاسبان برونمرزی تحریم، به تکاپو افتاده و به ابداع تزهایی از قبیل «سپر انسانی مرگ کرونایی» حتی علیه منتقدین جوامع غربی تحریمها مشغول شدهاند. آنها با مشاهده شکاف معینی که در دیوار تحریمها در حال پدیداری است و برای رخنهپوشی آن دیوار ضد بشری، به تکاپو افتاده و به تئوری توطئه متوسل شدهاند.
اگر سال قبل گفتم ۹۸ یک سال نیست امروز هم میگویم ۹۹ با پشت سر گذاشتن رنجها و گذر به عصر زندگی میتواند یک سال نباشد. در مورد تحریمها اجماع خوبی در داخل کشور به دست آمده است. همگان بر آثار زیانبار تحریم بر زندگی اقتصادی و سلامت جامعه پی بردهاند و یک همبستگی ملی برای مقاومت در برابر تحریم و به عقب راندن آن به وجود آمده است و باید این انرژی داخلی را به فضای بینالملل ضد تحریم همافزا کنیم. امروز تعداد زیادی از نهادهای مدنی که در میانه میدان به کمک جامعه در مقابله با کرونا مشغولند با نامهنگاریهای متعدد به مجامع بینالمللی کار ستودنی انجام دادهاند.
برخلاف برخی معتقدم کرونا جامعه را از فردگرایی منفی و خودخواهی به فردگرایی مثبت در درون منفعت جمعی و عمومی سوق خواهد داد. این خرد جمعی در حل مسائل اجتماعی و به نوعی قاعدهپذیری از نفع جمعی در صورتی که روشنفکران و نخبگان ایرانی در ایجاد آن، گفتمان عمومی را تقویت کنند میتواند نویدبخشیهای خوبی در سال ۹۹ داشته باشد. علاوه بر اینها تغییرات لازم در شیوههای حکمرانی مبتنی بر افکار عمومی میتواند در دوران پساکرونا و سال ۹۹ الگوی بهتری از رابطه دولت ملت را به ارمغان بیاورد. متشکل شدن گروههای اجتماعی در دل نهادهای مدنی برای خیر جمعی و کنش فردی در خیر جمعی دستاوردهای خوبی برای سال ۹۹ ما خواهد داشت. اگر سیاسیهای به دنبال کسب قدرت در سال ۱۴۰۰، جامعه را با مجادلههای بیهوده مشوش نکنند اگر فروکش تخریب دولت با هدفهای سیاسی مثل این روزها استمرار یابد، ما سال ۹۹ و پساکرونا را میتوانیم سالی بهتر در آستانه عصر نوین ایرانیان رقم بزنیم.
دستیار ارتباطات اجتماعی رئیسجمهوری و سخنگوی دولت
شاعرهای پرفروغ که قرن سپری شده ما را سرود، «در آستانه فصل سرد» ایستاده بود اما ناامید نبود، خواب درخشش سرخ ستاره را دیده بود در آسمان سیاست ایران. میگفت کسی میآید که مثل هیچکس نیست. ما اکنون در سال ۹۹ در آستانه قرن نوین ایرانیان ایستادهایم. گرچه ابتلا و مرگ هر روز هموطنان بر اثر کرونا، فضایی حزنآلود را در دلهای ما حاکم کرده اما از سوی دیگر در مبارزه جامعه بزرگ سلامت و جنبش خیر جمعی همراه با سازمانهای مردمنهاد انرژیهای معطوف به حیات آزاد میشود. کارکردهای جامعه سلامت با همه مؤلفههای درمانی، بهداشتی، ارتباطی و عاطفی و اجتماعی آن مقاومت نیرومندی را در مقابل مرگپراکنی کرونایی و تحریمی به عمل آوردهاند. ما شاهد درخشش اختران قهرمانی هستیم که برخلاف همیشه از آسمان سیاست نیامدهاند. از زمین بیمارستانها و از کرسیهای دانش پزشکی و از کف عرصه درمان و بهداشت و از حوزه سلامت روان برخاستهاند. سردارهای ما اکنون سیمایی کاملاً متفاوت دارند، پرستاری که با کمترین امکانات و تجهیزات حفاظتی خدمت میکند، پزشکی که همه ایام نوروزی خود را در لباسی طاقتفرسا حبس کرده تا نیروی زندگی آزاد شود، کارگران خدماتی گمنام کادر درمان، بسیجیها و سازمانهای مدنی که کار غربالگری را برعهده گرفتهاند و…
با این بیم و امید نوروز کرونایی، اتفاقات سال ۹۸ که در گذار از آن به سال ۹۹ رسیدیم را مرور میکنم. برای سالنامه ایران در اسفند ۹۷ مقالهای نوشتم که ۹۸ فقط یک سال نیست - خوب به یاد دارم با جامعهشناسی آیندهنگر چقدر با تفاسیر ضد امنیتی مورد حمله قرار گرفتم - متنی که برای سال ۹۸ نوشتم خالی از حلاوت بود. با مشاهده حجم انبوهی از یأسپراکنیها و گفتار و تصاویر مسلط و مشاهده کنشهای سیاسی تخریبگر و همراه با تحریمهایی که اثر خود را روز به روز بیشتر میکرد، هیچ دشوار نبود پیشبینی این امر که: «اگر بر همین سیاق سال ۹۸ را ادامه دهیم چشمانداز روشنی در پیش نخواهیم داشت و برای جامعه امکان بروز تحرکات اجتماعی و انتقال ناآرامیهای ذهنی به ناآرامیهای فیزیکی را کاملاً متصورم.» که گفتهاند هر آن کس که باد میکارد توفان درو خواهد کرد.اما خوشبختانه امسال حاکمیت گفتمان پزشکی، دانش سلامت و همبستگی اجتماعی برآمده از طرح فاصلهگذاری فیزیکی در مسیر مبارزه با کرونا، نوید یک عصر کاملاً تازه را به ما میدهد. رسانه ما نیز در کلیت خود سخت تحت تأثیر حاکمیت گفتمان عرصه بهداشت وسلامت قرار گرفته و تا همین امروز ظرفیتهای قابل توجهی از خود بروز داده است و اگر آرامش فضای سیاسی نخبگان در قدرت به نفع مردم اینچنین پیش برود و با همافزایی دولت - دولت، جامعه - جامعه و دولت - جامعه میتوان مسیر معکوس سال گذشته یعنی پشت سرگذاشتن «ناآرامیهای ذهنی» جامعه را پیشبینی کرد.در متنی که برای سال ۹۸ نوشته بودم گفتم: «برنامهریزی برای تنوع رسانهای و شکستن حصارهای تنگنظرانه راهکاری است که حداقل انرژیهای متراکم اعتراضی را کاهش خواهد داد و در بهترین حالت راهکارهای برونرفت از مشکلات را تولید خواهد کرد.»متأسفانه چنین روندی را در تقویم رسانهای ۹۸ شاهد نبودیم اما امسال شاهد بازتاب مبارزه ضد کرونایی جامعه سلامت کشور در رسانه ملی و سایر رسانهها هستیم. به رغم جریانهای کینهتوز که بیشتر آبشخور آنها در آن سوی مرز در فضای مجازی جولان مییابد کنشگران مؤثر و پر قدرت در فضای مجازی به وجود آمدهاند که بازتابنده گفت وگوهای اجتماعی امیدبخش و پیشبرنده را نوید میدهند.
پرسش اصلی در عرصه رسانه و بازنمایی این است: چگونه میتوان از خلال تولید و نشر پیامها و اطلاعات معطوف به حیات و سلامت، تسهیلگر ایجاد رفتارهای جدیدی در میان شهروندان بود؟ رفتارهایی که همکاری میان شهروندان و سرداران سلامت و مبارزین خط مقدم ضد کرونایی را تقویت کند؟ رفتارهایی که با درک شرایط از تحریم، تحریمشکنی را به یک هدف برای همه جامعه و گروههای سیاسی تبدیل کند و نیز رفتارهای امیدبخشی از همدلیهای برکشیده از فاصلهها و اهتمام برای یک خرد جمعی بزرگ برای پشت سر گذاشتن کرونا به وجود آمده که میتواند سرمایهای برای دوران پساکرونا و حل مسائل بزرگ اجتماعی و اقتصادی ما باشد. درست در همین نقطه گرهی و مبرم است که نیاز به تولید سرمایه اجتماعی بیش از هر زمان دیگر احساس میشود. سرمایه اجتماعی در ظرف سازمانهای مدنی، انجمنهای سلامت، گروههای محیط زیستی، تشکلهای کارگری، شنیدن صدای فرودستان و…تولید میشود. در آن سالها که هنوز اتحاد ترامپیسم و صهیونیسم دستاوردهای برجامی را مورد تهاجم قرار نداده بود میگفتیم تکنیکها و شیوههای به کار رفته در الگوی توافق هستهای میتواند ملهم از یک سلسله توافقات مشابه برای صلحسازی و پایان دادن به مناقشات منطقهای باشد. در حال حاضر ما به ایجاد یک همپوشانی ضد کرونایی و ضد تحریمی نیازمندیم.
اکنون یک مبارزه کاملاً نوین در حال تبدیل شدن به یک الگوی برتر و قابل تعمیم به حوزههای جدید است: مبارزه ضد کرونایی از آنجا که یک مبارزه و یک مقاومت بزرگ علیه فرآیندهای مرگبار است میتواند یک الگوی موفق برای مبارزه ضد تحریمی باشد. هرچه تحریمهای ظالمانه و کرونا چنگالهای مرگبار خود را در ریزبدنههای جامعه میگسترانند باید راهبرد مقاومت زندگیبنیاد را تقویت کرد. مشروعیتی جعلی که امریکا برای تحریمهای ظالمانه دستوپا کرده بود اکنون در فضای کرونایی رخنهها و شکافهای خود را آشکار میکند. در خود کنگره امریکا پمپئو با این پرسش مواجه شد که چگونه میتوان در چنین شرایطی استمرار تحریمها را توجیه کرد؟ روشنفکران وآزادیخواهان جوامع غربی اکنون با صدای بلندتری مشروعیت تحریمها را به پرسش گرفتهاند. در جانب مقابل شاهد آن هستیم که رسانههای پترودلاری، مزدبگیران اتاق فکرهای تحریم و دیگر کاسبان برونمرزی تحریم، به تکاپو افتاده و به ابداع تزهایی از قبیل «سپر انسانی مرگ کرونایی» حتی علیه منتقدین جوامع غربی تحریمها مشغول شدهاند. آنها با مشاهده شکاف معینی که در دیوار تحریمها در حال پدیداری است و برای رخنهپوشی آن دیوار ضد بشری، به تکاپو افتاده و به تئوری توطئه متوسل شدهاند.
اگر سال قبل گفتم ۹۸ یک سال نیست امروز هم میگویم ۹۹ با پشت سر گذاشتن رنجها و گذر به عصر زندگی میتواند یک سال نباشد. در مورد تحریمها اجماع خوبی در داخل کشور به دست آمده است. همگان بر آثار زیانبار تحریم بر زندگی اقتصادی و سلامت جامعه پی بردهاند و یک همبستگی ملی برای مقاومت در برابر تحریم و به عقب راندن آن به وجود آمده است و باید این انرژی داخلی را به فضای بینالملل ضد تحریم همافزا کنیم. امروز تعداد زیادی از نهادهای مدنی که در میانه میدان به کمک جامعه در مقابله با کرونا مشغولند با نامهنگاریهای متعدد به مجامع بینالمللی کار ستودنی انجام دادهاند.
برخلاف برخی معتقدم کرونا جامعه را از فردگرایی منفی و خودخواهی به فردگرایی مثبت در درون منفعت جمعی و عمومی سوق خواهد داد. این خرد جمعی در حل مسائل اجتماعی و به نوعی قاعدهپذیری از نفع جمعی در صورتی که روشنفکران و نخبگان ایرانی در ایجاد آن، گفتمان عمومی را تقویت کنند میتواند نویدبخشیهای خوبی در سال ۹۹ داشته باشد. علاوه بر اینها تغییرات لازم در شیوههای حکمرانی مبتنی بر افکار عمومی میتواند در دوران پساکرونا و سال ۹۹ الگوی بهتری از رابطه دولت ملت را به ارمغان بیاورد. متشکل شدن گروههای اجتماعی در دل نهادهای مدنی برای خیر جمعی و کنش فردی در خیر جمعی دستاوردهای خوبی برای سال ۹۹ ما خواهد داشت. اگر سیاسیهای به دنبال کسب قدرت در سال ۱۴۰۰، جامعه را با مجادلههای بیهوده مشوش نکنند اگر فروکش تخریب دولت با هدفهای سیاسی مثل این روزها استمرار یابد، ما سال ۹۹ و پساکرونا را میتوانیم سالی بهتر در آستانه عصر نوین ایرانیان رقم بزنیم.
روزنامهها تعطیلاند اطلاعرسانی نه!
کرونا اگر چه در آغاز به عنوان بحرانی در یکی از شهرهای چین برشمرده میشد اما به ناگهان به عنوان مصیبتی جهانی دامنگیر اقصی نقاط نقشه جمعیتی جهان گردید. مواجهه نظام سرمایهداری و رؤسای قدرتهای سیاسی که اهتمام خود را بر روابط اقتصادی، اشراف نظامی و سیاستهای نفتی متمرکز کرده بودند در آغاز خوشبینانه بود و مرگ را برای همسایه متصور بودند اما قدرت کرونا به سرعت همه توش و توان آنها را به چالش کشید و جهانی با جمعیتی متوحش آفریده گردید که بقای بشر و سرنگونی این ویروس، یگانه اشتراک ذهنی همه دوّل فرادست و فرودست شد. سرعت انتشار این ویروس و ناشناخته ماندن شیوههای پیشگیری و درمان آن که نظام سلامت جهانی را به خطر افکنده بود سوژه برتر همه رسانههای جهانی شد و مخاطبان مضطرب با دلواپسی مضاعف، پیگیر اخبار کرونا و اتفاقات آن بودند. اوج همهگیری این ویروس در کشور ما مقارن با ایام نوروز و تحویل سال نو و تعطیلات طولانی مدت نوروز بود. بهار در راه بود و نو شدن طبیعت، باید به شادابی و نشاط مردم دامن میزد که کرونا به عنوان میهمانی ناخوانده، بهار را سرشار از دلواپسی و اضطراب بودن و نبودن مردم کرده بود. در این میان وظیفه رسانهای ما سنگین بود. ما در مؤسسه فرهنگی مطبوعاتی ایران، باید به مسئولیت خود در قبال جامعه وفادار میماندیم و حس تداوم زندگی را روایت میکردیم.کار سختتر از همیشه است. روزنامهنگاران نشریات ایران به دلیل مسئولیت اجتماعی خود، تلاش کردند تا با اطلاعرسانی و آموزش صحیح، بموقع و ساده، به ارتقای سواد رسانهای جهت حفظ سلامت، افزایش اعتماد، بردباری، مشارکت، همدلی و همکاری مردم برای مقابله با این بیماری کمک کنند. قطعاً فقدان یا کافی نبودن آموزش و اطلاعرسانی یا دیرهنگام و اشتباه بودن آن به بیاعتمادی، مراجعه به منابع غیرمسئول و جعلی، ترس کاذب، افزایش خطر و تشدید بحران منجر خواهد شد. رسانههای «ایران» تلاش کردند تا این موضوع رخ ندهد.
از سوی دیگر اطلاعرسانی که شامل کارکردهایی مانند آموزش پیشگیرانه، آموزش استفاده از گوشیهای هوشمند در زمان بحران مانند مکانیابها، آموزش استفاده از رسانههای اجتماعی، آموزش امداد و نجات؛ اجرای مانورهای آزمایشی و آموزشهای درون سازمانی و غیره میشود، همچنین اطلاعرسانی سریع و آسان از اقدامات ضروری و نظر مسئولین، اطلاع رسانی آنلاین ۲۴ ساعته، هشدار نسبت به ادامه بحران و تبعات آن و... از سوی خبرنگاران «ایران» مورد توجه قرار گرفت.
از دیگر کارکردهای رسانههای ایران در مدیریت بحران کرونا، ایجاد همبستگی میان مردم بود. مؤسسه ایران یکی از اهداف و اولویت های خود را در این زمینه قرار داد. شبکههای اجتماعی میان مردم به ویژه نسل جوان ایران محبوبیت دارند لذا آموزشها در قالب پیامهای متنوع و جذاب، برای اثربخشی بیشتر برای سلامت جامعه در مدیومهای مختلف ارائه شد. ایجاد حس همبستگی میان مردم، مردم و مسئولین، کارهای گروهی و بسیج مردمی برای مراقبت از خود و دیگران از مهمترین کارکردهای رسانههاست. رسانههای اجتماعی میتوانند عامل وحدت بین مردم باشند و ما در این مسیر حرکت کردیم.
رسانههای ایران چون با تعطیلات سالیانه و سنتی نوروز مواجه اند، بیشتر از طریق شبکههای اجتماعی و فضای مجازی و ارتباطات آنلاین با مردم در ارتباط هستند و از همه میخواهند که در خانه بمانند و به سفر نروند. ما در مؤسسه ایران نیز بر همین گونه عمل کردیم. در تعطیلات نوروز بیش از ۱۰۰ صفحه روزنامه به صورت الکترونیکی منتشر کردیم. بالغ بر ۲۵۰۰ خبر در سایت آنلاین منتشر شد. بیش از ۲۰۰ دقیقه پادکست آموزشی و سرگرمی داشتیم. بیش از ۳۰ مورد کلیپ و ویدئو ژورنال در موضوعات مختلف در گروه چند رسانهای ایران منتشر کردیم. انتشار دهها مورد گزارش تصویری در آژانس عکس ایران، ویژهنامههای روزانه ایران ورزشی،اطلاعرسانی به زبان انگلیسی و عربی در سایتها و شبکههای مجازی ایران دیلی و الوفاق. به هر روی در این مدت در روزنامه ایران با حداکثر توان چنین کردیم و تابآوری را نشان دادیم.
در روزهایی که اپیدمی کروناویروس روز به روز بیشتر شدت میگرفت، سلامت همکارانمان و درعین حال محروم نماندن مخاطبان از اخبار و اطلاعات مهم و آگاهسازی ایشان از خطرات این ویروس کشنده مهمترین اولویتمان بود.
قبل از هرچیز صحیح نمیدانستیم برای حفظ موجودیت مؤسسه و حفظ نظم کاری افراد زیادی از جمله همکاران تحریریه، امور فنی و تدارکات، چاپ و توزیع را که هر روز با وسایل حمل و نقل عمومی به مؤسسه رفت و آمد میکنند، با کمترین فاصله در یک مکان نگه داریم؛ بنابراین از نیمه اسفند مطابق سیاست دورکاری عمل کردیم.
امروز روز سختی برای مطبوعات است. از آن جا که فعالیت چاپخانهها طبق مصوبات ستاد ملی مدیریت کرونا ممنوع است امکان انتشار کاغذی روزنامهها وجود ندارد. این امر بیسابقه، خوشایند ما نیست اما سلامتی مخاطبان و خوانندگان، کارکنان چاپخانهها و توزیعکنندگان برای ما همچون خبرنگاران مهم است. ما در این تعطیلی ضررهای زیاد مالی خواهیم کرد و اطلاعرسانی چاپی نیز دچار خلل میشود که تاکنون در کشور ما سابقه نداشته است. مطبوعات ایران تاکنون در برابر همه نوع فشارها مقاومت کردند و با وجود چالشهای فراوان کاغذ و چاپ و مشکلات اقتصادی به زندگی خود ادامه دادند اما کرونا از همه جان سختتر بود و حرکت ما را باز ایستاند. این سرنوشت اگرچه توقف موقت است و اگرچه هیچ روزنامه و روزنامهنگاری به چاپ نشدن روزنامه و نشریهاش راضی نیست ولی از آنجا که به شکست کشاندن ویروس مرگبار کرونا نیازمند گسستن زنجیره انتقال است و انتشار کاغذی روزنامه و توزیع و خرید فیزیکی آن نیز میتوانست در این گسست وقفه ایجاد کند ما مطبوعاتیها به تصمیم ستاد ملی مبارزه با کرونا گردن نهادیم و تا زمانی که مسئولان امر مهار اپیدمی کرونا را اعلام کنند در کنار آنان به مخاطبان خود با حفظ فاصلهگذاری فیزیکی به تلاش پیگیر برای روشنگری و اطلاعرسانی در حوزههای دیگر همچون آنلاین، ویدیوکست و پادکست و حضور در فضای مجازی ادامه خواهیم داد.
لذا روزنامههای ایران و ایران ورزشی همچون ایام نوروزی تا تاریخ بیستم فروردین به صورت الکترونیکی منتشر خواهند شد. بر این اساس تمام روزنامههای مؤسسه ایران شامل ایران، ایران ورزشی، ایران سپید، ایران دیلی و الوفاق از روز شنبه به صورت کامل بر روی سایتهای اینترنتی خود قابل مشاهده هستند که میتوان تمام فایلهای آن را دانلود و منتشر کرد. سایت آنلاین و اکانتهای مؤسسه در شبکههای اجتماعی که در تعطیلات نوروز به صورت تمام وقت فعالیت داشتند، به فعالیت خود همچنان ادامه خواهند داد. ما تلاش خواهیم کرد اگر این وضعیت ادامه یابد ارسال روزنامه برای مشترکین با رعایت نکات بهداشتی بیشتر مورد توجه قرار گیرد. در بخش بازرگانی از حداکثر توان برای انتشار نیازهای بازرگانی صاحبان آگهی تلاش خواهیم کرد و علاوه بر انتشار در نسخه پی دی اف آگهیها را در نسخه آنلاین، شبکه مجازی و حتی در چند رسانهای منتشر میکنیم تا خلأ نسخه کاغذی از بین برود.
درحال حاضر همان گونه که پزشکان در خط مقدم مبارزه با بحران کرونا هستند، روزنامهنگاران و مطبوعات نیز در میان هجمه خبرهای جعلی و شایعات موجود در فضای مجازی پناهگاه مردم به شمار میآیند و ما در خط مقدم هستیم. با ما باشید.
غلامرضا ظریفیان از اثرات فردی، اجتماعی و سیاسی بیماری عالم گیر میگوید
فرصت های موجود پشت تهدید کرونا انسان را چند گام به جلو میبرد
مهراوه خوارزمی
خبرنگار حوزه احزاب
«ویروس تاجدار» جهان ما را تحت تأثیر قرار داده است. حالا این ویروس چند ده نانومتری است که دست کم تا هفته ها مختصات جدید زندگی شخصی و حتی مناسبات بین المللی ما را تعیین می کند. واقعیتی که پذیرش آن برای همه افراد به یک میزان ساده نیست. با غلامرضا ظریفیان از اساتید دانشگاه در یکی از همین روزهای کرونایی گفت وگو انجام دادیم. گفت وگویی که به تناسب تلفنی بودنش کوتاه بود. اگر نه شاید هر سؤال جای بحثی مفصل داشت. این عضو مؤسس حزب اصلاح طلب مجمع ایثارگران از روزهای قرنطینه خانگی اش گفت و از تغییری که ویروس تاجدار در جهان ایجاد می کند.
٭٭٭
اغلب ما با قرنطینه خانگی به استقبال سال نو رفته ایم. شما تا این لحظه مواجهه با کرونا، قرنطینه خانگی و تغییر در زندگی روزمره را چگونه تجربه کرده اید؟
من در دوره پیشا کرونایی به دلیل مشغله هایی که داشتم حدود 80 درصد وقتم را بیرون از خانه می گذراندم و شاید یک پنجم روز را در خانه بودم. همه گیری ویروس کرونا و اقتضائات آن سبب شد که این نسبت کاملاً معکوس شود. کما اینکه این روزها جز زمان هایی که برای رفع نیازهای ضروری بیرون می روم باقی وقت را در خانه ام. زیرا به غیر از اینکه این خانه نشینی برای حفظ سلامتی خودم و خانواده ام لازم است، اخلاق مدنی در دوره بحران ایجاب می کند که رنج دیگران را کاهش بدهیم، نه اینکه به آن بیفزاییم. توصیه های بسیار جدی که پزشکان و متخصصان دارند این است که به دلیل شدت سرایت ویروس باید از حضور در بیرون محیط امن خانه اجتناب کنیم. حتی اگر فردی از جان خودش باک نداشته باشد به هیچ وجه حق ندارد که در مورد دیگران ریسک کند زیرا می دانیم که این ویروس برای کسانی که بیماری های زمینه ای هم دارند می تواند فرد را تا پای مرگ بکشاند و ممکن است انسان ناخواسته و با سهل انگاری خودش مسبب مرگ و قتل شود. تا این لحظه بهترین چاره این بیماری خود مدیریتی افراد و اجتناب شان از تماس با دیگران است. کاری که همه ما می توانیم به سادگی به آن عمل کرده و کمک کنیم که این زنجیره شیوع قطع شود.
به نظر می رسد برنامه زندگی تان در این دوره کاملاً دگرگون شده. چطور خودتان را با قرنطینه خانگی وفق داده اید؟ در شرایطی که مشخص نیست این وضعیت تا چه زمانی تمدید شود چطور می شود محدودیت قرنطینه و به روایتی فاصله گذاری اجتماعی را به فرصت تبدیل کرد؟
طبیعتاً افراد با علایق و سلیقه های مختلف می توانند از این قرنطینه خانگی برای خودشان فرصت بسازند. شاید یکی از مسائل عام ما در دوران مدرنیته این است که از خودمان غافل شده ایم و بیشتر با بیرون خودمان ارتباط داریم. پس این فرصتی است برای بازگشت به خود درونی، فکر کردن به خود و روابط و مناسبات خانوادگی. این توصیه عمومی است. اما من هم به تناسب علایق شخصی ام که مطالعات تاریخی بخشی از آن است به مطالعاتی پرداختم که تا پیش از این مشغله های روزمره مانع از انجام شان بود. بخش دیگری از زمان را هم برای کمک به اعضای خانواده بویژه در استریلیزه کردن محیط خانه و مطبوع کردن فضای آن اختصاص دادم. طبیعتاً فرصت خوبی هم برای تماس تلفنی و گفت وگوی مجازی با همکاران، دوستان و آشنایان فراهم شد. فیلم دیدن هم کار خوب دیگری است که فرصت بیشتری برایش فراهم شد. فکر کردن به برنامه های آتی زندگی هم بخشی از زمانم را به خودش اختصاص داد. البته نوه ای هم دارم که این مدت بیشتر و بهتر با او ارتباط برقرار کردم. ارتباط با دنیای کودکانه که زندگی را متبوع تر می کند. واقعیت آن است که در چنین فضایی آنقدر می شود کار مفید برنامه ریزی کرد که شاید وقت کم بیاوریم.
علاوه بر این همه ما در این مدت باید علاوه بر اینکه فکر می کنیم چگونه می توانیم از ضرر زدن به دیگران و افزایش رنج آنها جلوگیری می کنیم، ببینیم از طریق شبکه های مجازی و... چطور می توانیم به افراد محروم جامعه و تأمین نیازهای اولیه شان کمک کنیم.
این روزها در میان محتواهای متعددی که در شبکه های اجتماعی دست به دست می شوند نوعی نگاه آخرالزمانی به کرونا پررنگ است.
به باورتان ایران و جهان پسا کرونایی چه مختصاتی خواهد داشت؟ آخرالزمانی است یا زندگی به جریان همیشگی اش باز خواهد گشت؟
مرور تاریخ نشان می دهد که از این نوع حادثه ای که امروز بعضی از ما آن را به مثابه مقدمه پایان تاریخ تعبیر می کنیم بارها رخ داده است. در تاریخ معاصر آنچه در 11 سپتامبر رخ داد و تبعات اش جهانگیر شد، مسائل زیست محیطی و حوادث طبیعی که رخ داده، پیش تر از اینها آنچه در جنگ های جهانی اول و دوم رخ داد و بعدها فروپاشی شوروی و تغییر عظیم در مناسبات سیاسی جهان همه نمونه هایی از حوادثی بودند که بشر در حیات این جهانی اش با شرایط جدیدی روبه رو شود. اما ما حافظه تاریخی مان ضعیف است و وقتی در چنین شرایطی قرار می گیریم دچار نگاه های مالیخولیایی می شویم.
همه گیری کرونا هم به باورم اولین و آخرین حادثه ای نیست که جهان را در این ابعاد تحت تأثیر قرار داده است. این جهان همچنان بستر حوادث متعددی خواهد بود. البته انکار کردنی نیست که هر حادثه و پدیده تأثیرگذاری در این سطح بعد از خودش دنیا را با مناسبات جدید، آداب و یافته های جدید مواجه می کند ،هستی شناسی و معرفت شناسی و روش و منش مان را متأثر می کند. کرونا نشان داد که علی رغم اینکه بشر خود را در قله های علم می بیند تا چه حد ضعیف است و ادعای خدایی کردنش در این جهان تا چه حد پوچ است و تا چه حد باید پیوندهای انسانی خودش را ترمیم کند. زیرا تمدن امروزی تمدنی فشرده است که نمی توان با نگاه محلی و منطقه ای به حل مسائل آن پرداخت. بلکه باید به سمت همکاری های جهانی واقعی تر حرکت کرد.
بنابراین اگر چه کرونا امروز یک تهدید برای جهان تلقی می شود اما فرصت های زیادی را برای انسان ها به لحاظ فردی و جمعی ایجاد می کند و بشر را چند گام به جلو خواهد برد.
اگر بخواهیم تأثیرات کرونا را در ابعاد سیاست داخلی بررسی کنیم؛ طبیعی بوده و هست که عملکرد دولت در نحوه مقابله با آن موضوع نقد و نظر باشد. با این حال انتظار می رفت و می رود که این پدیده در درون کشور نقطه عزیمت به سمت یک همگرایی باشد. چرا این انتظار آنگونه که باید و شاید برآورده نمی شود و فضای کشور در پشت خبرهای مربوط به کرونا به نحوی است که رئیس جمهور بگوید شرایط حاضر شرایط مرید جمع کردن و جنگ سیاسی نیست؟ چرا کرونا نتوانسته دسته کم برای مدتی فضای سیاست داخلی را همگن کند؟
جدال های زیر پوستی که حتی در زیر لایه ای از اظهارات مربوط به کرونا در جریان است نوعی عادتواره است. عادت ها با مسائل حادث شده به راحتی از بین نمی روند. تا آنجا که برخی از این عادات سیاسی حتی با انقلاب نیز تغییر نکردند و خود را به صف بندی های بعد از انقلاب تحمیل کردند. بنابراین چنین عادت های رسوب کرده ای با رویدادی مثل شیوع ویروس کرونا تغییر نمی کنند. البته ممکن است تا حدودی بر آن سایه بیندازد. ساختارهای ما ساختارهای متوازنی نیستند و اجازه نمی دهند که ما از منابع سرشارمان استفاده کنیم. نگرانی ما از بازگشت استبداد باعث شد بعد از انقلاب ساختارهای موازی را ایجاد کنیم به جای هماهنگی با هم گاه در تعارض با هم قرار می گیرند و به اتلاف منابع کمک می کنند. گاه گروه های سیاسی بدون توجه به اینکه مشکلات ساختاری است و مشمول همه دولت ها می شود؛ ضعف ها و مشکلات را به یک دولت منتسب می کنند. با این وجود قابل انکار نیست که در بخش کارکردی عملکرد دولت می تواند قابل نقد باشد. با این حال وقتی دولت در جایگاه پیشران مدیریت چنین امر بزرگی قرار گرفته علی القاعده گروه های سیاسی نباید به سمت تسویه حساب ها بروند بلکه باید در عین انتقاد مشفقانه کمک کنند که دولت مشکلات را حل کند. البته کرونا نشان داد که بسیاری از ضعف هایی که در مواجهه با چنین بحرانی وجود داشته است فقط مختص ایران نیست. ایتالیا، امریکا و برخی دیگر از کشورها کاستی هایی از همین دست داشتند و اصولاً ساختارها آمادگی برای مواجهه با چنین پدیده ای نداشتند. البته بپذیریم که ما در تصمیم گیری برای شیوه مقابله نوعی تأخیر داشته ایم. اما اگر منصفانه نگاه کنیم دولت در مجموع و با در نظر گرفتن مشکلات پیشینی مانند تحریم و کاهش منابع و نیز تأخیر خوب مدیریت کرده است و توانسته زمام امور را به دست بگیرد. اما طبیعتاً نیازمند همیاری و همفکری است. دولت هم باید خودش و عملکردش را خالی از نقص نداند و اشکالات را متواضعانه بپذیرد و برای رفع آنها بکوشد.
خبرنگار حوزه احزاب
«ویروس تاجدار» جهان ما را تحت تأثیر قرار داده است. حالا این ویروس چند ده نانومتری است که دست کم تا هفته ها مختصات جدید زندگی شخصی و حتی مناسبات بین المللی ما را تعیین می کند. واقعیتی که پذیرش آن برای همه افراد به یک میزان ساده نیست. با غلامرضا ظریفیان از اساتید دانشگاه در یکی از همین روزهای کرونایی گفت وگو انجام دادیم. گفت وگویی که به تناسب تلفنی بودنش کوتاه بود. اگر نه شاید هر سؤال جای بحثی مفصل داشت. این عضو مؤسس حزب اصلاح طلب مجمع ایثارگران از روزهای قرنطینه خانگی اش گفت و از تغییری که ویروس تاجدار در جهان ایجاد می کند.
٭٭٭
اغلب ما با قرنطینه خانگی به استقبال سال نو رفته ایم. شما تا این لحظه مواجهه با کرونا، قرنطینه خانگی و تغییر در زندگی روزمره را چگونه تجربه کرده اید؟
من در دوره پیشا کرونایی به دلیل مشغله هایی که داشتم حدود 80 درصد وقتم را بیرون از خانه می گذراندم و شاید یک پنجم روز را در خانه بودم. همه گیری ویروس کرونا و اقتضائات آن سبب شد که این نسبت کاملاً معکوس شود. کما اینکه این روزها جز زمان هایی که برای رفع نیازهای ضروری بیرون می روم باقی وقت را در خانه ام. زیرا به غیر از اینکه این خانه نشینی برای حفظ سلامتی خودم و خانواده ام لازم است، اخلاق مدنی در دوره بحران ایجاب می کند که رنج دیگران را کاهش بدهیم، نه اینکه به آن بیفزاییم. توصیه های بسیار جدی که پزشکان و متخصصان دارند این است که به دلیل شدت سرایت ویروس باید از حضور در بیرون محیط امن خانه اجتناب کنیم. حتی اگر فردی از جان خودش باک نداشته باشد به هیچ وجه حق ندارد که در مورد دیگران ریسک کند زیرا می دانیم که این ویروس برای کسانی که بیماری های زمینه ای هم دارند می تواند فرد را تا پای مرگ بکشاند و ممکن است انسان ناخواسته و با سهل انگاری خودش مسبب مرگ و قتل شود. تا این لحظه بهترین چاره این بیماری خود مدیریتی افراد و اجتناب شان از تماس با دیگران است. کاری که همه ما می توانیم به سادگی به آن عمل کرده و کمک کنیم که این زنجیره شیوع قطع شود.
به نظر می رسد برنامه زندگی تان در این دوره کاملاً دگرگون شده. چطور خودتان را با قرنطینه خانگی وفق داده اید؟ در شرایطی که مشخص نیست این وضعیت تا چه زمانی تمدید شود چطور می شود محدودیت قرنطینه و به روایتی فاصله گذاری اجتماعی را به فرصت تبدیل کرد؟
طبیعتاً افراد با علایق و سلیقه های مختلف می توانند از این قرنطینه خانگی برای خودشان فرصت بسازند. شاید یکی از مسائل عام ما در دوران مدرنیته این است که از خودمان غافل شده ایم و بیشتر با بیرون خودمان ارتباط داریم. پس این فرصتی است برای بازگشت به خود درونی، فکر کردن به خود و روابط و مناسبات خانوادگی. این توصیه عمومی است. اما من هم به تناسب علایق شخصی ام که مطالعات تاریخی بخشی از آن است به مطالعاتی پرداختم که تا پیش از این مشغله های روزمره مانع از انجام شان بود. بخش دیگری از زمان را هم برای کمک به اعضای خانواده بویژه در استریلیزه کردن محیط خانه و مطبوع کردن فضای آن اختصاص دادم. طبیعتاً فرصت خوبی هم برای تماس تلفنی و گفت وگوی مجازی با همکاران، دوستان و آشنایان فراهم شد. فیلم دیدن هم کار خوب دیگری است که فرصت بیشتری برایش فراهم شد. فکر کردن به برنامه های آتی زندگی هم بخشی از زمانم را به خودش اختصاص داد. البته نوه ای هم دارم که این مدت بیشتر و بهتر با او ارتباط برقرار کردم. ارتباط با دنیای کودکانه که زندگی را متبوع تر می کند. واقعیت آن است که در چنین فضایی آنقدر می شود کار مفید برنامه ریزی کرد که شاید وقت کم بیاوریم.
علاوه بر این همه ما در این مدت باید علاوه بر اینکه فکر می کنیم چگونه می توانیم از ضرر زدن به دیگران و افزایش رنج آنها جلوگیری می کنیم، ببینیم از طریق شبکه های مجازی و... چطور می توانیم به افراد محروم جامعه و تأمین نیازهای اولیه شان کمک کنیم.
این روزها در میان محتواهای متعددی که در شبکه های اجتماعی دست به دست می شوند نوعی نگاه آخرالزمانی به کرونا پررنگ است.
به باورتان ایران و جهان پسا کرونایی چه مختصاتی خواهد داشت؟ آخرالزمانی است یا زندگی به جریان همیشگی اش باز خواهد گشت؟
مرور تاریخ نشان می دهد که از این نوع حادثه ای که امروز بعضی از ما آن را به مثابه مقدمه پایان تاریخ تعبیر می کنیم بارها رخ داده است. در تاریخ معاصر آنچه در 11 سپتامبر رخ داد و تبعات اش جهانگیر شد، مسائل زیست محیطی و حوادث طبیعی که رخ داده، پیش تر از اینها آنچه در جنگ های جهانی اول و دوم رخ داد و بعدها فروپاشی شوروی و تغییر عظیم در مناسبات سیاسی جهان همه نمونه هایی از حوادثی بودند که بشر در حیات این جهانی اش با شرایط جدیدی روبه رو شود. اما ما حافظه تاریخی مان ضعیف است و وقتی در چنین شرایطی قرار می گیریم دچار نگاه های مالیخولیایی می شویم.
همه گیری کرونا هم به باورم اولین و آخرین حادثه ای نیست که جهان را در این ابعاد تحت تأثیر قرار داده است. این جهان همچنان بستر حوادث متعددی خواهد بود. البته انکار کردنی نیست که هر حادثه و پدیده تأثیرگذاری در این سطح بعد از خودش دنیا را با مناسبات جدید، آداب و یافته های جدید مواجه می کند ،هستی شناسی و معرفت شناسی و روش و منش مان را متأثر می کند. کرونا نشان داد که علی رغم اینکه بشر خود را در قله های علم می بیند تا چه حد ضعیف است و ادعای خدایی کردنش در این جهان تا چه حد پوچ است و تا چه حد باید پیوندهای انسانی خودش را ترمیم کند. زیرا تمدن امروزی تمدنی فشرده است که نمی توان با نگاه محلی و منطقه ای به حل مسائل آن پرداخت. بلکه باید به سمت همکاری های جهانی واقعی تر حرکت کرد.
بنابراین اگر چه کرونا امروز یک تهدید برای جهان تلقی می شود اما فرصت های زیادی را برای انسان ها به لحاظ فردی و جمعی ایجاد می کند و بشر را چند گام به جلو خواهد برد.
اگر بخواهیم تأثیرات کرونا را در ابعاد سیاست داخلی بررسی کنیم؛ طبیعی بوده و هست که عملکرد دولت در نحوه مقابله با آن موضوع نقد و نظر باشد. با این حال انتظار می رفت و می رود که این پدیده در درون کشور نقطه عزیمت به سمت یک همگرایی باشد. چرا این انتظار آنگونه که باید و شاید برآورده نمی شود و فضای کشور در پشت خبرهای مربوط به کرونا به نحوی است که رئیس جمهور بگوید شرایط حاضر شرایط مرید جمع کردن و جنگ سیاسی نیست؟ چرا کرونا نتوانسته دسته کم برای مدتی فضای سیاست داخلی را همگن کند؟
جدال های زیر پوستی که حتی در زیر لایه ای از اظهارات مربوط به کرونا در جریان است نوعی عادتواره است. عادت ها با مسائل حادث شده به راحتی از بین نمی روند. تا آنجا که برخی از این عادات سیاسی حتی با انقلاب نیز تغییر نکردند و خود را به صف بندی های بعد از انقلاب تحمیل کردند. بنابراین چنین عادت های رسوب کرده ای با رویدادی مثل شیوع ویروس کرونا تغییر نمی کنند. البته ممکن است تا حدودی بر آن سایه بیندازد. ساختارهای ما ساختارهای متوازنی نیستند و اجازه نمی دهند که ما از منابع سرشارمان استفاده کنیم. نگرانی ما از بازگشت استبداد باعث شد بعد از انقلاب ساختارهای موازی را ایجاد کنیم به جای هماهنگی با هم گاه در تعارض با هم قرار می گیرند و به اتلاف منابع کمک می کنند. گاه گروه های سیاسی بدون توجه به اینکه مشکلات ساختاری است و مشمول همه دولت ها می شود؛ ضعف ها و مشکلات را به یک دولت منتسب می کنند. با این وجود قابل انکار نیست که در بخش کارکردی عملکرد دولت می تواند قابل نقد باشد. با این حال وقتی دولت در جایگاه پیشران مدیریت چنین امر بزرگی قرار گرفته علی القاعده گروه های سیاسی نباید به سمت تسویه حساب ها بروند بلکه باید در عین انتقاد مشفقانه کمک کنند که دولت مشکلات را حل کند. البته کرونا نشان داد که بسیاری از ضعف هایی که در مواجهه با چنین بحرانی وجود داشته است فقط مختص ایران نیست. ایتالیا، امریکا و برخی دیگر از کشورها کاستی هایی از همین دست داشتند و اصولاً ساختارها آمادگی برای مواجهه با چنین پدیده ای نداشتند. البته بپذیریم که ما در تصمیم گیری برای شیوه مقابله نوعی تأخیر داشته ایم. اما اگر منصفانه نگاه کنیم دولت در مجموع و با در نظر گرفتن مشکلات پیشینی مانند تحریم و کاهش منابع و نیز تأخیر خوب مدیریت کرده است و توانسته زمام امور را به دست بگیرد. اما طبیعتاً نیازمند همیاری و همفکری است. دولت هم باید خودش و عملکردش را خالی از نقص نداند و اشکالات را متواضعانه بپذیرد و برای رفع آنها بکوشد.
گفتاری از بهمن نامور مطلق
خلوتگاه یا درهای بسته «دیگری جهنم مناست»؟!
بهمن نامور مطلق
استاد دانشگاه شهید بهشتی
«ما برای اینقدر زندگی مشترک آمادگی نداشتیم، به ما گفته بودند صبح می روند سر کار و شب برمی گردند.» این یکی از بیشمار شوخی هایی است که این روزها با قرنطینه در فضای مجازی می شود. گرچه شوخی است اما در خود حقایق قابل تأملی دارد. گفته می شود بعد از رفع قرنطینه آمار طلاق در چین زیاد شده و درگیری های خانوادگی در جهان کرونایی بالا می رود. البته خوشبختانه مواردی درست برعکس هم بوده و قرنطینه موجب تفاهم بیشتری گردیده است. بنابراین ما در وضعیتی قرار داریم که آن را تجربه نکرده ایم یعنی زندگی با دیگری در شرایط قرنطینه ای را. همانطوری که شوخی مجازی گفته «آمادگی نداشتیم» و همین عدم آمادگی می تواند مخاطراتی را به دنبال داشته باشد. یکی از بهترین عرصه هایی که می تواند تجربیاتی را در اختیار ما قرار دهد ادبیات و هنر است. آثاری چند برای این روزها مفیدند که میتوان برای مثال به کتاب طاعون کامو اشاره کرد. در نوشتار حاضر به یکی از نمایشنامههای معروف در سطح جهان یعنی نمایشنامه «درهای بسته» ژان پل سارتر رجوع می شود.
مقدمه
فیلسوفان ادیب را باید سه بار جدی گرفت یک بار به دلیل فیلسوف بودن یک بار به دلیل ادیب بودن و یکی هم به دلیل فیلسوف-ادیب بودنشان. بنابراین نوشتههای آنها چه رمان و چه شعر، چه جستار و چه سرگذشتنامه همگی میتوانند ما را به فلسفه تخیل و تخیل فلسفی رهنمون گردند کاری که نه فیلسوف و نه شاعر به تنهایی نمی توانند انجام دهند و فقط یک شاعر فیلسوف یا فیلسوف شاعر می تواند محقق سازد. آنها نماد پیوند تعقل و تخیل هستند و آثارشان به بیهودگی تخاصم این دو صورت از معرفت بشری شهادت میدهند. به همین دلیل بهتراست کارهای نویسنده-فیلسوفان را دوبار خواند زیرا دست کم دو لایه دارند. آثار کسانی مانند فردریش نیچه، ژان پل سارتر، آلبر کامو، موریس بلانشو، ژرژ باتای، سیمون دوبوار، پل والری و یولیا کریستوا.
ژان پل سارتر یکی از برجسته ترین نویسنده-فیلسوفان تلقی می شود که کارهایش در هر دو حوزه فلسفی و ادبی قابل توجه بلکه در پاره ای موارد مرجع مهمی به شمار می آیند. «هستی و نیستی» یا «تهوع» و یا «ادبیات چیست» فرقی نمی کند هر کدام در گونه های خودشان مرجعی غیرقابل اجتناب محسوب می گردند. نزد سارتر فقط با دو شخصیت یکی ادیب و دیگری فیلسوف سروکار نداریم بلکه بیشتر با یک شخصیت پیوندی (هایبرید) مواجه هستیم که فلسفه اش را می توان در آینه ادبیات و ادبیات را در آیینه فلسفه به مشاهده پرداخت. فلسفه اصلی وی اگزیستانسیالیسم یا به طور دقیقتر پدیدارشناسی اگزیستانسیالیستی است. این فلسفه را وی فقط در آثار فلسفی منعکس نمی کند بلکه وجه عینی و عملی آن را در نوشته های ادبی به خصوص در نمایشنامه هایش به تصویر کشید می شود.
وی با استفاده از تئاتر علاوه بر اینکه مطالب فلسفی را به صورت مصداقی به نمایش می گذارد به مخاطبان گستردهتر و متفاوت تری نیز دسترسی پیدا میکند. در اینجا به یکی از نمایشنامه های معروف وی یعنی «درهای بسته» با مضمون اصلی «دیگری» بسنده می شود.
درهای بسته
یکی از نمایشنامه های بسیار معروف و بحث برانگیز سارتر وی کلو (Huis Clos) است که در فارسی به چندین شکل ترجمه شده: «درهای بسته»، «خلوتگاه»، «برزخ» و یا «دوزخ». این نمایشنامه سارتری که در سال ۱۹۴۳ منتشر شد، سپس در سال ۱۹۴۴ برای نخستین بار بر روی صحنه رفت، و در آن مضمونی بسیار مهم و بنیادینی یعنی «دیگری» را دستمایه خود قرار میدهد. در ضمن این نمایشنامه به یکی از مهمترین و قدیمی ترین اسطوره ها با به بیان دقیقتر فضاهای اسطوره ای یعنی «دوزخ» پرداخته می شود. مناسب است نخست داستان این نمایشنامه به اختصار یادآوری شود. این نمایشنامه با یک پرده و سه شخصیت اصلی یعنی یک مرد گارسن روزنامه نگار و دو زن اینس کارمند پست و استل یک زن ثروتمند ارائه میگردد و همه نمایش در یک فضای بسته مانند اتاقی نسبتاً بزرگ یا سالن انجام می پذیرد. مکان یادشده بسیار مهم است چنانچه نام نمایشنامه یعنی «درهای بسته» نیز از همین فضا گرفته شده است.
موضوع بسیار مهم این است که این افراد تا قبل از اقامت اجباری پیش آمده به هیچ وجه همدیگر را نمی شناختند و با هم هیچ نسبتی و حتی اشتراک نظری هم نداشته اند. هر یک گرایش ها و سلیقههای متفاوتی نسبت به زندگی و جامعه داشتهاند. با اینحال این افراد که اینک مرده به جهان پس از مرگ منتقل شدهاند و باید مجازات خودشان را با هم سپری نمایند. این جهان پس از مرگ با تصوری که پیشتر داشته اند یا به آنها تعلیم داده شده بود بسیار متفاوت است. این سه نفر بدون اینکه محاکمه شوند و یا اینکه مورد مجازات قرار گیرند یکباره یکی یکی از یک فضای بسته سر در آورده اند. این سالن با دکوراسیون امپراتوری دوم تزئین شده موجب حس کهنگی می گردد. «درهای بسته» یک پرده و پنج صحنه دارد که در اینجا هر یک از صحنه ها به اختصار توضیح داده می شود:
صحنه نخست: گارسن را یک مامور وارد سالن می کند و آنجا را به او نشان میدهد. گارسن از مأمور می پرسد: پس دستگاه های شکنجه کجا هستند؟ اما مأمور می گوید: این پرسش را همه انسان ها مطرح می کنند. سپس مأمور می رود و گارسن را در این سالن با تصوارتش تنها میگذارد. نخستین چیزی که گارسن با دیدن سالن به خود می گوید این است که این اتاق نه پنجره ای دارد و نه آیینهای. این دو عنصر مهم هستند زیرا پنجره انسان را به جهان بیرون و آیینه انسان را به جهان درون خودش مرتبط می کند. مأمور به وی خاطرنشان می کند که بیرون از این اتاق هیچی نیست مگر یک راهروی بیانتها و اتاق های بیشمار و حتماً همه شبیه به هم.
صحنه دوم و سوم: گارسن که خود را بسیار تنها می یابد متوجه می شود درها محکم و قفل هستند و هیچ امکانی برای خروج وجود ندارد. بیهوده مأمور را صدا می زند. برای مدتی در تنهایی مطلق طعم بی کسی را می کشد. می نشیند بلند می شود و حوصله اش سر می رود. سپس زنی جوان و زیبا به اسم اینس که پیشتر کارمند پست بوده وارد می شود. اینس وقتی گارسن را در سالن می بیند اول فکر میکند وی شکنجه گر پس از مرگ است. گارسن خود را معرفی می کند و به اینس اطمینان میدهد که یکی مثل خودش است.
صحنه چهارم: این بار نفر آخر یعنی خانمی با نام استل وارد می شود. گارسن برای او شرایط را توضیح می دهد. با این حال استل بسیار وحشت دارد. سپس از رنگ کاناپه ها ایراد می گیرد و تقاضا میکند کاناپه ای که گارسن بر روی آن نشسته به او بدهد و گارسن این کار را میکند. مأمور اعلام می کند که دیگر کسی به آنها اضافه نخواهد شد و آن سه نفر باید تا ابدیت در این سالن تنها بمانند.
صحنه پنجم: این صحنه اصلی ترین و در عین حال طولانی ترین صحنه نمایشنامه تلقی می گردد. در اینجاست که یکی یکی افراد و کارهایشان شناخته می شوند و دلیل حضورشان در دوزخ مشخص می گردد. گفت وگویی میان این سه نفر آغاز شده و طی آن هر کس می کوشد تا دیگری را بشناسد و مجبور می شود خود را نیز معرفی نماید. گارسن تیرباران شده، استل به دلیل ذات الریه کشته شده و اینس از خفگی گاز مرده است. حال این افراد از خود می پرسند: چرا چنین سرنوشت شومی پیدا کرده اند؟ اول آنها از دادن پاسخ های واقعی طفره می روند و از گفتن واقعیت شرم دارند اما کم کم حقایق حکایت می شوند: استل با وجود جوانی به ازدواج با مردی سالخورده تن می دهد و سپس به او خیانت و فرزندش را نیز سر به نیست می کند. علت ازدواج با مرد سالخورده نیز ثروت او بود. زیرا وی و برادر کوچک و مریضش بسیار فقیر بودند و برای گذراندن زندگیشان به حمایت مالی نیاز داشتند. گارسن نیز با رفتارهایش موجب شده تا زنش خودکشی کند، اینس بخاطر دوستی با یک زن دیگر باعث کشته شدن پسر عمویش که به وی عشق می ورزید می گردد.
در آغاز هر کدام برای دیگری جذاب و مرموز به نظر می رسند اما به مرور وقتی از احوال هم آگاه شدند دیگر کشش اسرارآمیز اولیه از بین رفت. معلوم شد که هر یک در زندگی چه می کردند چه تمایل و کشش هایی داشته اند و بالاخره به چه دلیل به این جهنم محکوم شده اند. بدین ترتیب آنها می فهمند که هر سه در یک چیز شریک بودند و آن کشتن انسان و به همین دلیل به این خلوتگاه با درهای بسته محکوم شده اند.
سپس به این نتیجه می رسند تا نگذارند به همدیگر سخت بگذرد و موجب عذاب یکدیگر نشوند اما گویا ممکن نیست. بسته بودن فضا و حضورشان برای هم و نگاه هایی که به هم دارند آزارشان می دهد. به خصوص هر یک می خواهد هم از دیگری خلاص شود و هم توجه دیگری را از آن خود کند. بدین ترتیب رقابتی میانشان شروع می شود و این رقابت به مشاجره و تقابل می انجامد. رفته رفته شرایط آنقدر برایشان سخت می شود که در نهایت حرف اصلی نمایشنامه از دهان گارسن بیرون می آید و این جمله تکان دهنده را می گوید: «دیگران جهنم من هستند.»
جهنم سارتری
به دنبال تفاسیری که با توجه به اندیشه و فلسفه سارتر از «درهای بسته» شده این پرسش اساسی مطرح می گردد که «چرا و چگونه دیگری جهنم من می شود؟»، «آیا به خاطر این است که با حضورش آزادی مرا محدود می کند؟»، «آیا به این دلیل است که با نگاهش مرا به ابژه تبدیل می کند؟» و یا «آیا به خاطر این است که من مانند ابژه ها قدرت تصاحب او را ندارم؟». سه پرسشی که به اختصار به آنها اشاره میشود.
دیگری و محدودیت آزادی: از نظر سارتر حضور دیگری آزادی انسان را محدود می کند و آزادی برای وی بزرگترین ویژگی انسانی است. به بیان دیگر، اگر انسانی تنها در جهان زندگی می کرد و جز حیوانات و اشیا وجود نداشتند این انسان کاملاً آزاد بود. اما به محض اینکه یک انسان یعنی یک سوژه دیگر حضور پیدا کند آزادی محدود میشود. زیرا نگاه و حضور دیگر این آزادی را خدشهدار میکند. در این خصوص دیگری مانند دیوار عمل می کند، اگر دیوارها فضای مادی را محدود می کنند، آدمها فضای انسانی را محدود می کنند. اگر دیوارها آزادی مادی و جسمی را محصور میکند در عوض دیگری آزادی انسانی و فردی را محصور میکند. به همین دلیل در نمایشنامه «درهای بسته» هم از دیوارهای بدون پنجره و هم از انسان های بدون تفاهم بهره می برد تا با کمک هر دو آزادیها را سلب کرده و یک فضای جهنمی خلق کند. درنتیجه هنگامی که شخصیت ها درمی یابند که با هم نمی توانند به تفاهم برسند و در عین حال مجبورند همدیگر را در این فضای محدود تحمل کنند تصمیم میگیرند هر کدام دیگری را فراموش نموده، صحبتی نکند و به گوشه ای بخزد. اما این کار غیرممکن است و نمی شود در کنار دیگری بود و به او فکر نکرد و او تأثیر خودش را نگذارد. به همین خاطر اینس که سخت آشفته شده است میگوید: «اما چگونه فراموشتان کنم، من شما را تا مغز استخوانهایم حس میکنم، سکوت شما همچون فریادی در گوشهایم میپیچد و آزارم می دهد. شما میتوانید دهانتان را ببندید، زبانتان را ببرید، ولی آیا میتوانید نباشید.» بنابراین همین که دیگری حضور داشته باشد یا حس شود که حضور دارد دیگر نمی توان نادیده اش گرفت و از او اجتناب کرد. زیرا دیگری شیء نیست بلکه سوژه ای با تمام ویژگیهایش است. همانطوری که این نمایشنامه نشان میدهد حتی اگر به هم پشت کنید باز هم از همدیگر خلاصی نخواهید داشت این همان تفاوت بزرگ میان دیگری انسانی با در و دیوار است.
دیگری مرا ابژه می کند: موضوع دومی که سارتر مطرح می کند این است که نگاه دیگری موجب تغییر در من می شود. به بیان دقیقتر، دیگری فقط با حضورش آزادی مرا محدود نمی کند بلکه با نگاهش ماهیت مرا نیز به مخاطره می اندازد. زیرا نگاهش موجب دگردیسی در من می گردد. نگاه در نظر سارتر اهمیت زیادی دارد و بارها در کتابهای گوناگون به آن می پردازد. از نظر این دیدگاه، دیگری سلاحی دارد که هیچ دیواری ندارد و آن نگاه است. نگاه موجب می شود تا من به ابژه تبدیل شوم یعنی نگاه دیگری می تواند مرا به یک شیء تنزل بدهد. آزادی و آگاهی مرا به سوژه تبدیل می کنند و نگاه کردن من است که این سوژگانی را محقق می سازد اما وقتی که نگاهم می کنند همه این امتیارات را از دست می دهم. این درست مشابه هبوط انسان از بهشت عدن بر روی زمین است. در این نمایشنامه نیز هنگامی که شخصیت ها تصمیم می گیرند تا به هم کاری نداشته باشند و به هم نگاه نکنند، اینس می گوید: «می خواهم جهنم خود را انتخاب کنم. می خواهم چهار چشمی به شما خیره شوم.» این سخن حرف فلسفی سارتر است. برای اینس -مانند گارسن و حتماً استل- حضور دیگران جهنم است و می کوشد تا با نگاه خود حضورش را برای آنها به جهنم تبدیل کند. بنابراین نگاه دیگری مانند تله یا توری است که مرا محبوس و دگرگون می کند. به بیان روشنتر، به گقته مؤلف «هستی و نیستی» دیگری نگرنده است که مرا فرومی پاشد و من از این فروپاشی احساس حقارت و شرم می کنم.
دیگری تفاهم-گریز ناپذیر: جهنمی که سارتر ترسیم می کند جایی است که افراد توانایی برقراری ارتباطی عاطفی و حتی منطقی با یکدیگر را ندارد. سه شخصیت اصلی نمایشنامه «درهای بسته» هیچ یک نمی توانند با دیگری پیوند برقرار نمایند و در عین حال راه گریزی نیز ندارند تا از هم دور شوند و باید همدیگر را تحمل کنند.
این تحمل کردن اجباری بدتر از تحمل کردن آتش جهمنی است که معمولاً به بدکاران وعده داده می شود. آنها محکوم به یک همزیستی ناممکن شده اند. زیرا هر یک کسی را دوست دارد که او وی را دوست ندارد و بدین ترتیب بدترین نوع سه گانه ممکن شکل می گیرد. الف، ب را دوست دارد در صورتی که ب، ج را دوست دارد اما ج به نوبه خود الف را دوست دارد. یا اینکه الف ج را دوست ندارد و ج نیز ب را دوست ندارد و ب به نوبه خود الف را دوست ندارد. به عبارت عینی تر، گارسن به اینس، اینس به استل و استل به گارسن توجه دارد. بنابراین سه نفر با سه کشش متفاوت در این فضای محدود باید با هم زندگی نمایند. جهنم یعنی بودن با کسی که دوستش ندارید. بر همین اساس تنها بودن بسیار آسانتر از با دیگری ناخوشایند بودن است. تراژدی یعنی بحرانی که برون رفتی نداشته باشد و در «درهای بسته» یک تراژدی عمیق اتفاق می افتد زیرا این افراد هم در پیوند و هم در گسست شکست می خورند. یعنی نه می توانند با هم باشند و نه می توانند با هم نباشند. پشت درهای بسته بدون پنجره و بد ون تفاهم باید تا ابد با هم باشند چه چیزی دردناکتر و کدام جهنم بدتر از این ممکن است. یکی از علت های این جهنم سازی قضاوت هایی است که شخصیت ها از هم دارند. گارسن که خود را محکوم این قضاوت ها می بیند به اعتراض می گوید: «آیا می توان یک زندگی را با یک کنش قضاوت کرد؟»
دیگری شرط وجود: علی رغم اینهایی که گفته شد برای سارتر، انسان بدون سوژه ای دیگر و روابط بیناسوژگانی موجودیت خود را کشف نمی کند. از نظر وی دیگری هم برای وجود من لازم است و هم جهنم من است. گرچه این دو نظر با هم مغایرت ندارند اما میتوانند متفاوت و حتی در مواردی متضاد باشند. در توضیح این مطلب مؤلف کتاب «اگزیستانسیالیسم اومانیسم است» میگوید: «انسان که به طور مستقیم به کوژیتو میرسد همزمان دیگران را نیز کشف میکند و آنها را مانند شرط وجودی خودش کشف می کند.» این همزمانی بسیار مهم است و کسانی دیگر مانند باختین و لویناس نیز از آن سخن گفتهاند. من فقط با کشف دیگری به کشف خود نائل می شوم همانطوری که فقط با کشف خود به دیگری پی می برم. این همان اختلافی است که پدیدارشناسان با دکارتیها دارند. زیرا آنها نمیپذیرند با ذهنیت محض و خودکانونی (سولوپسیسم) بتوان به شناخت یا شناخت قطعی نائل آمد. همواره در یک فرایند بیناسوژگانی این شناخت قابل حصول است.
درهای بسته قرنطینه ای
قرنطینه کرونایی خلوتگاه ها و درهای بسته ای شبیه به «درهای بسته» سارتری پیش آورده است. با این تفاوت اساسی که خلوتگاه های ما واقعی و بسیار پیچیده تر از نمایشنامه تئاتری است. سارتر در کتاب «درباره نمایش» به برخی تفاوتهای میان زندگی تئاتری و زندگی واقعی میپردازد و برای مثال در مورد تفاوت دیگری در این دو عرصه می نویسد: «آن که در صحنه می بینم برای من عین «دیگری» نیست، یعنی همان نیست که در زندگی واقعی می بینم. زیرا دیگری، در زندگی واقعی، فقط کسی نیست که میتوانم او را ببینم، بلکه کسی است که میتواند مرا هم ببیند.» شناخت شباهتها و تفاوت هایی که میان خلوتگاههای ما و دوزخ درهای بسته تئاتر سارتری در نوع مواجهه ما با آن مؤثر است. در نتیجه مناسب است برخی از مهمترین تفاوت ها یادآوری گردند:
نخست اینکه موضوع تفاوت دیگری هاست. در اغلب موارد ما «هم قرنطینهایها» یعنی کسانی با ما در خلوتگاه بسر می برند را خودمان انتخاب کرده ایم و اغلب افراد خانواده هستند. درست است که شاید دیگرانی را دوست داشته باشیم که با ما نیستند و یا اینکه شرایط پیش از انتخاب و پس از آن تفاوت کرده باشد اما با این حال کسی مانند آن نمایشنامه برای ما برنامه ریزی نکرده و ما بدون هیچ آزادی و اختیاری نبوده ایم. بنابراین ما موظف هستیم نسبت وضعیتی که در آن قرار گرفتهایم مسئولیت پذیر باشیم. ما هم نسبت به خودمان و نسبت به دیگران وظیفه داریم. مسئولیت پذیری یکی دیگر از اصول فلسفه اگزیستانسیال و سارتر است. مسئولیت پذیری و تعهد موجب میشود تا ما در بهبود بیشتر شرایط خلوتگاه خویش کوشا باشیم. با استفاده از اصل دیگر اگزیستانسیالیستی می توان گفت خلوتگاه شرایط دارد اما ماهیت ندارد یعنی ماهیت آن را خود ما شکل میدهیم. بخش گسترده ای از خوب یا بد، خیر یا شر آن با اراده و آگاهی ما شکل می گیرد.
دوم زمان و مکان قرنطینه با درهای بسته تفاوت های بنیادنی دارند. همه میدانیم که خوشبختانه قرنطینه موقتی است و مانند داستان خیالی سارتر ابدی نیست و روزی قرنطینه تمام می شود و حداکثر چند ماه خواهد بود. این موقتی بودن می تواند به ما امید بدهد که بهتر این روزها را تحمل کنیم. همچنین ما به شکلی که در نمایشنامه آمده به این فضاها محکوم نشده ایم و قرنطینه مجازاتگاه ما نیست برای حفاظت از ماست و به همین دلیل فضای خلوتگاه خود را بهترست مانند «پناهگاه» در نظر بگیریم. بنابراین این «پناهگاه» که قرار است ما از خطر بیماری مصون بدارد خودمان تبدیل به «جهنم» و شکنجهگاه نکنیم.
سوم اینکه یک جهان بیرونی وجود دارد که ما به طور کلی از آن جدا نیستیم و به آن نیاز داریم. این جهان هم بخشی از نیازهای عاطفی و هم بخشی از نیازهای مادی مانند خوارکی ها را تأمین می کند. میتوان برای مثال از کتابخانه ها و فیلم خانه مجازی آن بهره برد و آنها را مانند پنجره هایی به عالم بیرون فرض نماییم. در عین حال شر و بیماری در همین جهان خارج کمین کرده و باید با آن محتاط بود. هم شر مادی و بیماری و هم شر فکری یا عاطفی هر دو می توانند از این پنجرهها وارد شوند. به عبارت دیگر درها نیمه بازند و به طور کامل بسته نیستند. به اختیار ماست که چه چیزی را به درون راه بدهیم و یا راه ندهیم. مدیریت این پنجرهها و درهای نیمه دست ماست و بسیار مهم اند.
البته مسأله اصلی اینجاست که برخلاف شخصیتهای این نمایشنامه ما انسانهای زندهای هستیم. یعنی تا مرگ ما را غافلگیر نکرده است زندهایم و این زندگی خوبست و این خوبی را مردگانی مانند گارسن، استل و اینس بهتر میدانند. اینس در این نمایشنامه با تأسف میگوید: «ما همیشه یا زود و یا دیر میمیریم. با این وجود زندگی تمام شده ...»
سخن پایانی
ما آماده جهان قرنطینه ای که در آن بسر می بریم نبوده ایم و انسان شهری و اجتماعی امروزی برای زندگی در خلوتگاه و پشت درهای بسته مهیا نیست. به دلیل بیتجربگی در این مورد ممکن است سختی ها و ناگواری های زیادی برایمان رخ دهد. تجربیات تاریخی و ادبی-هنری میتوانند به ما کمک نمایند تا بهتر با این وضعیت مواجه شویم. خود را مسئول، موظف و متعهد خلوتگاههای خودمان بدانیم و در بهتر شدن زندگی در خلوتگاهمان تلاش نماییم. بدانیم که بودن با دیگری آنهم در فضایی با درهای بسته میتواند آن فضا را به جهنم یا به بهشت تبدیل نماید، میتواند موجب عذاب یا آرامش گردد، میتواند پنجره پیوند به یک دنیای دیگر یا دیوار گسست از زندگی باشد. نجات و خوشبختی در چنین موقعی به هیچ وجه فردی نیست بلکه گروهی خواهد بود. گارسن خطاب به استل و اینس میگوید: «هیچکدام از ما نمیتواند تنهایی خودش را از این وضعیت نجات بدهد».
نگرش اگزیستانسیالیستی به ما میگوید که هیچ چیز از پیش برای انسان محتوم نیست. اگر امکان تحمل من برای دیگری و دیگری برای من ممکن نیست، راه همزیستی در این فضای محدود و خوشبختانه موقت تبدیل شدن به «دیگری دیگر» است. من برای دیگری و دیگری برای من می توانند تغییر ماهیت بدهند و از یک دیگری غیرقابل تحمل به دیگری قابل تحمل بلکه دیگری دوست داشتنی دگرگون شوند. در واقع، مهمترین ویژگی زندگی ما و تفاوتش با شخصیتهای تئاتر «درهای بسته» این است که برای ما هنوز «شدن» ممکن است. یعنی ما به سرنوشتی محتوم و غیرقابل تغییر دچار نشدهایم. انسان تنها موجودی است که هر زمان می تواند «گردیدن» و «دگرگون شدن» را تجربه کند و فقط اوست که ماهیت خودش را میآفریند. خواستن برای او عین گردیدن است. گارسن در این نمایشنامه میگوید: «ما همان چیزی هستیم که میخواهیم.»
بیم و امید های زندگی در پساکرونا
همراه با یادداشت هایی از سیدحسین سراج زاده، جبار رحمانی، اردشیرگراوند، مجید تفرشی، حسین واله، سید علیرضا میریوسفی، دیاکو حسینی، کوروش احمدی، نادر انتصار، شیرین هانتر و علی واعظ
3 و 5
روایتی از روزهای کرونایی در ایتالیا
روزهای قرنطینه در میلان
نیلوفر یمینی
روزنامه نگار و پژوهشگر رسانه
میلان، ایتالیا ۱۴ فروردین ۱۳۹۹، ۲ آوریل ۲۰۲۰
ویروس کرونا، کووید -۱۹، حدود ۲ ماه است که وارد کشور ایتالیا شده است و شروع شیوع گسترده خود را از استان لومباردی، منطقه ای در شمال ایتالیا که مرکز استان آن شهر میلان است، آغاز کرد. چگونگی ورود این ویروس به این منطقه هنوز به طور دقیق مشخص نیست و بر پایه حدس و گمان بناست. برخی معتقدند ورود این ویروس از یک مرد۳۸ ساله ایتالیایی، معروف به «بیمار شماره یک ایتالیا» که به تازگی از سفر کاری در شهر ووهان چین، شهر منشأ شروع ویروس کرونا، برگشته بود، آغاز شد. برخی دیگر بر این باورند که ورود این ویروس از طریق یک زوج جهانگرد چینی که برای گردش به این کشور سفر کرده بودند، و در شهر رم آزمایش کرونای آنها مثبت اعلام شد، اتفاق افتاده است. به گفته روزنامه ال سوله ونتی کواترو «تجزیه و تحلیل ها منشأ چینی این عفونت را تأیید می کند» .
واقعیت این است که امروز دیگر فرقی نمی کند این ویروس چگونه و از چه طریقی وارد شده است. ویروس کرونا- کووید -۱۹ به معنای واقعی کلمه زندگی نه تنها لمباردیها، بلکه اکنون همه ایتالیا و بسیاری از ساکنان دیگر جهان را درگیر کرده است.
صد البته تأثیری که این بیماری همه گیر و قرنطینه اجباری بر استان لومباردی و به ویژه شهر میلان گذاشته است بسیار مشهود و پیامدهای سنگینی چه از نظر فرهنگی و چه از نظر اقتصادی با خود بهمراه داشته است. اگر امروز شهر را با دوران قبل از ویروس مقایسه کنیم ، واقعاً غیرقابل تشخیص است. ویروسی که در ابتدا خیلی دور به نظر می رسید، اکنون هفته هاست زندگی روزمره شهروندان را تحت تأثیر خود قرار داده است. اگر بخواهیم گذری اجمالی به شرایط پیشا ویروس به شهر میلان داشته باشیم، اشاره به چند نکته برای استنباط بهتر شرایط این شهر به درک بهتر ما از موقعیت آن کمک می کند. میلان پایتخت اقتصادی و از جهاتی پایتخت فرهنگی کشور ایتالیا و یکی از مهمترین شهرها در صحنه اروپا و جهان محسوب می شود، همچنین معروف به شهر مُد، صنعت، معماری و ساختمان های مهم اداری و شرکت های چندملیتی است. در سال ۲۰۱۵ نمایشگاه بین المللی صنعت غذایی اکسپو روح تازه ای به این شهر بخشید و آن را بیش از هر موقع دیگری به یک شهر جهانی تبدیل کرد و به اقتصاد آن به طرز فزاینده ای رونق داد، جایی که کسانی که آن را به چشم انتقادی می نگرند، می گویند شهری که مردمش مدام در حال دویدن، حرکت و تکاپو هستند. روزهای معمولی یک شهروند میلانی در سه مرحله تعریف می شد: ۸ صبح شروع ساعت کاری، ساعت ۱۸ بعد ازظهر اتمام کار همراه با همکاران و دوستان به صرف پیش غذا و یا شرکت در یک رویداد فرهنگی و در آخر صرف شام همراه با خانواده و دوستان در یک رستوران مد روز و یا تازه افتتاح شده.
بله، تمام این فعالیت های مردمی و روزمره تا اطلاع ثانوی برای مدتی نامعلوم به تعلیق درآمده اند و یا به پایان رسیده اند.
شهروند میلانی در فاصله چند روز جهان خود را دگرگون دید و محبوس در خانه، به تماشای اخبار تلویزیون، مدام در حال تکرار این سؤال که چه اتفاقی افتاد؟ چه بر سر ما خواهد آمد؟
احکام صادر شده توسط دولت که شامل اقدامات محدود کننده فعالیت های شهروندی بودند، از تاریخ 26 فوریه، ۷ اسفند ماه، آغاز شدند و سپس در روزهای بعدی، 3 مارس، 4 مارس،11 مارس، برابر با 13 ، 14 و21 اسفندماه، ابتدا در استان لمباردی به روشی سختگیرانه و سپس در سراسر ایتالیا، با توجه به گسترش سریع و مخرب ویروس کرونا، و با توجه به قربانیان و مبتلایان روز افزون آن، اعمال شدند.
در این بازه زمانی میلان ، شهر فرصت ها، جایی که ده ها هزار کارگر، کارمند و دانشجو طی سال ها از سراسر ایتالیا به ویژه از مناطق فقیرتر جنوب کشور به این شهر کوچ کرده بودند، در فاصله چند روز در برابر چشمان بسیاری از کسانی که این شهر را به عنوان خانه دوم خود انتخاب کرده بودند به یک زندان تبدیل شد. هنگامی که دولت در اوایل ماه مارس تصمیم گرفت تمام استان لومباردی را به عنوان یک منطقه قرمز در نظر بگیرد و ورودی و خروجی های شهر را تحت کنترل درآورد، ده ها هزار نفر به خصوص شهروندان مناطق مرکزی و جنوبی ایتالیا به امید فرار از ویروس کرونا، به سمت ایستگاههای قطار، فرودگاهها و جاده ها هجوم بردند و به سوی شهرهای خود روانه شدند. همانطور که واضح است توصیههای دولت در ارتباط به محدود کردن جابه جایی ها و سفرهای غیر ضروری با هدف کنترل گسترش ویروس به کار نیامدند و همین امر سبب همه گیری و گسترش فزاینده ویروس در سراسر کشور شد.
اما کسانی که در میلان ماندند چگونه روزها و هفته های قرنطینه را سپری می کنند؟
در روزهای ابتدایی قرنطینه و در حین ناباوری اوضاعی که روز به روز رو به وخامت می گذاشت و شمار مبتلایان و قربانیان ویروس بالا می رفت، مردم شهر سعی بر آن داشتند تا خود را به یک روال روزمره عادت دهند و حمایت خود را از یکدیگر، بخصوص از کادر پزشکی که در صف اول مبارزه در بیمارستان ها با ویروس کرونا بودند، به روش های مختلفی از جمله آواز خواندن و ساز زدن، تشویق و دست زدن، با تبادل جمله های امید بخش و نشان دادن پرچم کشورشان از بالکن و پنجره خانه هایشان، اعلام کنند. اما رفته رفته این تبادل امید و سرزندگی جایش را به سکوت داد. بعد از گذشت یک ماه از قرنطینه، حالا صدایی جز صدای آژیر آمبولانس ها و گه گاهی صدای ماشین های ارتش صدای دیگری به گوش نمی رسد. در فروشگاه های عرضه مواد غذایی صف های طولانی با احترام به فاصله ایمنی از ساعات اولیه تا آخرین ساعات کاری تشکیل می شوند و مردم غمگین و ماتم زده با اضطرابی بی سابقه مواد غذایی مورد نیازشان را تهیه می کنند.
نخست وزیر ایتالیا جوزپه کونته و دیگر سیاستمداران کشور اما هر شب از تلویزیون ملی با مردم صحبت می کنند و آنها را از اتفاقات و تصمیمات روزانه مطلع و آموزش های ایمنی لازم را در اختیار شهروندان قرار می دهند.
محدودیت های وضع شده از سمت دولت شامل جلوگیری از تردد غیر ضروری و تنها در مواقع ضروری، با به همراه داشتن «فرم خود اظهاری برای خروج از منزل» که شامل رفتن به داروخانه، مراجعه به پزشک و تهیه مواد غذایی می باشد. در صورت همراه نداشتن این فرم، پلیس جریمه های سنگینی اعمال می کند و در بعضی از موارد ، بسته به شرایط شامل جزای حبس نیز می شود.
جانلوکا بریگولیا، استاد تاریخ آموزههای سیاسی در دانشگاه ونیز، در روزنامه ال پست شرایط حاضر را چنین توصیف می کند:«در چند هفته گذشته اتفاقاتی افتاده اند که ما هرگز نمی توانستیم تصور کنیم (شاید)و به موقعیت هایی عادت کرده ایم که تا مدتی پیش غیرممکن به نظر می رسیدند. روزها مانند قایقرانی در خواب سپری می شوند، اما میدانیم که به سمت دریایی آزاد از ابهامات در حال حرکت هستیم. ما به خوبی میدانیم که وارد یک بحران با پیامدهای بالقوه فاجعه بار شده ایم. نسل ما برای اولین بار خود را در برابر یک تقاطع تاریخی میبیند و این به ما میآموزد که گذرگاه های تاریخی همیشه بدون ضمانت هستند.»
در شرایط اضطراری سلامت عمومی و بحران شمال ایتالیا، بسیاری از فعالیتهای صنعتی، فرهنگی و اجتماعی متوقف شدهاند و بسیاری از کارمندان کار خود را از دست دادهاند و یا در مرخصی اجباری به سر می برند. دولت ایتالیا در اولین روز ماه آوریل مصادف با ۱۳ فروردین ماه، با توجه به آمار بالای قربانیان و مبتلایان ویروس کرونا که تا به امروز از مرز ۱۰ هزار قربانی گذشته است، مدت قرنطینه را مجدداً تا روز ۱۳ آوریل مصادف با ۲۵ فروردین ماه تمدید کرد. در این حین محصلان در خانه، با کلاس های درس مجازی، سال تحصیلی را رو به پایان می برند، با این سؤال که آیا باز می توانند به مدرسه بازگردند و دوستان خود را از نزدیک ببیند؟
پویا رحمانی قهرمان کشتی ساحلی 2019 جهان در گفت و گو با «ایران»:
کمک کردن به مردم برایم از لقب «رستم هند» ارزشمندتر است
حامد جیرودی
خبرنگار
مبارزه برای نابودی ویروس کرونا همچنان در سراسر دنیا ادامه دارد و در کشورمان هم بسیاری از مردم با ماندن در خانه های خود، برای جلوگیری از شیوع کرونا تلاش میکنند. در این میان، ورزشکاران هم در گروه های مختلف، در حال امدادرسانی به بیماران هستند. یکی از این ستاره ها، پویا رحمانی دارنده مدال طلای کشتی ساحلی سال 2019 بازیهای ساحلی جهان است که اقدامات زیادی را در زادگاه خود بابل انجام داده است.
او در خصوص اینکه چطور تصمیم به امدادرسانی به همشهریان خود گرفت، به خبرنگار «ایران» چنین توضیح داد:« استارت این موضوع از آنجا رقم خورد که من برای تهیه ماسک به داروخانه مراجعه کردم و با اینکه در بابل همه من را میشناسند و آشنا هستم ولی نتوانستم ماسک و دستکش تهیه کنم. این شد که خودم تصمیم گرفتم به اتفاق 2 نفر از دوستان ماسک تهیه کنیم. برای همین پیش شهردار بابل رفتم و گفتم میخواهیم مواد ضدعفونی و ماسک تهیه کنیم و شهرداری هم اعلام کرد که مشکلی نیست و ما را حمایت می کند. این شد که چند خیاط گرفتم و با چند کارخانه پارچه بافی هم صحبت کردم و شروع به تولید ماسک کردیم. مواد ضدعفونی را هم شهرداری تهیه می کرد و ما فقط بستهبندی میکردیم. به این ترتیب که روزانه هزار لیتر مایع ضدعفونی کننده به ما میدادند و ما در هزار بطری یک لیتری می ریختیم. این کار هم خیلی سخت است. چون بوی خیلی بدی دارد و اذیت میکند. در ادامه دیدیم که کمکهای مردمی هم رسید؛ یکی 20 هزار تومان و دیگری 50 هزار تومان می داد. در این شرایط، در کنار ماسک و ویتامین C و محلول ضدعفونی کننده، مایع دستشویی هم تهیه کردیم.»
در این بین اتفاقی که افتاد این بود که حساب بانکی رحمانی هم مسدود شد. او در این خصوص گفت:« دومین روزی که من این کار را شروع کردم، نمی دانم چه اتفاقی افتاد که از طرف دادستانی نامه آمد که حساب من مسدود شده است. در حالی که من زیر نظر شهرداری و شورای شهر بابل فعالیت میکردم و آنها خودشان به من گفتند که وقتی شروع کردی، کمکهای مردمی را بگیر و با آن جلو برو. من به غیر از اینکه به آتش نشانی و کارکنان فضای سبز شهرداری 300 ماسک دادم، 5 هزار ماسک هم به دست مردم رساندم. به غیر از این به بهزیستی و انجمن نابینایان و ناشنوایان هم ماسک رساندیم. متأسفانه بعضی ها در کار خیر هم سنگ اندازی می کنند. آن موقع که حسابم بسته شد، بیست و هشتم بود و بانک ها هم بعد بسته شد. برای همین یک حساب دیگر معرفی کردم.»
حضور ورزشکاران در این مدت چشمگیر بوده و کشتی گیران دیگری مثل رسول خادم و کمیل قاسمی هم کمک هایی به مردم استان گیلان داشتند. این کشتی گیر جوان در این خصوص چنین نظر داد:«من با خودم فکر کردم که اگر ما قدمی برنداریم، درست نیست. مردم هم به من ورزشکار اعتماد میکنند. آقای خادم و قاسمی و دیگر بچه ها مثل عباس طحان، اصغر بذری، احسان لشگری و حسن رحیمی که خیلی وقت است این کارهای خیرخواهانه را آغاز کرده اند و به عنوان مؤسسه خیریه خادمین حضرت علی ابن ابی طالب (ع) به مردم خصوصاً در استان سیستان و بلوچستان کمک می کنند و استارت کارشان هم از سیل استان گلستان در سال 98 زده شد.»
رحمانی که برای حضور در مسابقات «رستم» هند راهی این کشور شده بود، توانست در سومین دوره این رقابتها به مقام اول رسیده و عنوان «رستم» هند را به خود اختصاص بدهد. رستم در فرهنگ اساطیری ایران هم جایگاه خاصی دارد. او درباره اینکه با این کمک ها، منش رستم را دنبال می کند و حالا این کار برای او لذتبخش تر است یا عنوان رستم هند، چنین واکنشی داشت:
« بله وقتی به خانه پیرزنی می روم و سبد کالا را از دستم میگیرد و دعایم می کند و چشمانش پر اشک میشود، قطعا این برایم ارزشمندتر از کشتی و کشتی گرفتن و کسب عنوان رستم هند است. من قبلا این شرایط را حس نکرده بودم ولی حالا که در این شرایط قرار گرفته ام، بیشتر دوست دارم در این کارها باشم. واقعاً وقتی می بینی مردم خوشحال میشوند، یک حس و حال خاصی به آدم دست می دهد. یک جایی رفتیم که از یک خانواده 5 نفره، 4 نفرشان معلول بودند و به نظرم کمک به این افراد ارزشمند است.» توصیه همه مسئولان، پزشکان و ستاره های ورزش و هنر این است که مردم در خانه های شان بمانند تا زنجیره شیوع کرونا قطع شود. رحمانی در این باره هم صحبت کرد:« از افرادی که بی دلیل از خانه های خود بیرون آمدند و به مسافرت رفتند بگذریم، باید به این موضوع توجه داشت که گروهی از مردم هستند که نمی توانند در خانه بمانند. چون باید کار کنند و اگر بیرون نیایند، مخارج زندگی شان را نمیتوانند تامین کنند. بقیه که بیدلیل بیرون می آیند، در حق خودشان، خانواده شان و مردم ظلم میکنند. چون همه با هم برابر هستیم و باید به سلامتی هم کمک کنیم.»
تبدیل تهدید به فرصت در کانونهای بحران
چگونه تاخت و تاز کرونا در گیلان و مازندران مهار شد؟
پریسا عظیمی
خبرنگار
روند رو به افزایش و افسار گسیخته مبتلایان به کرونا در شمال کشور و در نیمه دوم اسفندماه، تعطیلات نوروزی را به کابوسی برای کادر درمانی و مسئولان استانی گیلان و مازندران تبدیل کرده بود. چرا که این دو استان از مقصدهای اصلی مسافران نوروزی بودند و علاوه بر آن جمعیت زیادی از بومیان این استان در تعطیلات نوروزی از استانهای دیگر به زادگاه خود برمیگشتند. اما حالا مسئولان این دو استان خبرهای امیدوار کنندهای از تثبیت و مهار کرونا در این دو استان میدهند. علت این اتفاق چیست؟ بگذارید قبل از پاسخ به این پرسش تصویر متفاوت 13 نوروز امسال را یک لحظه در ذهن مجسم کنیم. تهدید کرونا باعث شد در سراسر کشور روز طبیعت متفاوتی رقم بخورد و طبیعت ایران به تنهایی این روز را بدون ایرانیان بگذراند. کرونا ضرباهنگ شاد و هیاهوی نوروز را گرفت؛ آئینها در زمان توقف کردند و مردمان خانهنشین شدند. سفرهای نوروزی بطور چشمگیری کاهش یافت و در 13 فروردین همه با شرکت در پویش #درخانه_بمانیم ماندن در خانه را برگزیدند. این پویش در گیلان و مازندران تقریباً در تمام تعطیلات نوروزی برقرار بود. آمارهای سازمان راهداری نشان میدهد که جادههای گیلان از کم ترددترین جادههای کشور بودند.
«احمد حسین زادگان»، استاندار مازندران، آمار مبتلایان در استان به ویروس کرونا را کاهشی اعلام کرد. وی درباره دلایل کاهش این آمار به «ایران» گفت: موفقیت مازندرانیها در کاهش مبتلایان به ویروس کرونا را مرهون همراهی مردم، تلاش شبانه روزی کادر درمانی و دستگاهها و مجموعههای عضو ستاد استانی کرونا، اجرای طرح غربالگری و افزایش ظرفیت بیمارستانها و اطلاعرسانی دقیق هستیم.
وی با یادآوری اینکه در شیوع این بیماری خوشبختانه به یک ثبات نسبی رسیدیم، خاطرنشان کرد: اما هنوز تأکید می کنیم مردم توصیهها را جدی تلقی کنند و در خانه بمانند زیرا با اتمام تعطیلات نوروز احتمال افزایش این بیماری زیاد است.
حسین زادگان به طبیعت مازندران و شلوغترین سیزده بدرهای ایران که همه ساله شاهد آن بودیم، هم اشارهای کرد و افزود: همراهی مردم استان در روز طبیعت برای درخانه ماندن تحسین برانگیز بود و خلوتترین روز استان در روز طبیعت رقم خورد.
استاندار مازندران با بیان اینکه اقتصاد استان وابسته به گردشگری است، اظهار داشت: در این ایام همراهی هتلها، رستورانها، مراکز تفریحی و رفاهی و اماکن گردشگری در عدم پذیرش گردشگران نیز ستودنی بود. این مجموعهها خسارات مالی زیادی دیدند که علاوه بر حمایت در این مقطع برای رونق دوباره در دوران پسا کرونا برنامه ریزی خواهیم کرد.
وی به اقدامات اولیهای که در روزهای ابتدایی که بیماران کرونایی در مازندران مشاهده شدند، اشاره کرد و گفت: ابتدا مبادی ورودی راههای استان را بستیم و فقط اجازه ورود خودروهایی را دادیم که پلاک خود استان را داشتند، این روند 24 ساعت ادامه پیدا کرد تا اینکه در جلسه ستاد کرونای استان تصمیم گرفته شد راههای ورودی به استان دوباره باز شود و اقدامات دیگر صورت گیرد. با باز شدن راه های ورودی شاهد تردد مسافران زیادی از نقاط مختلف کشور بودیم و همین مسأله موجب افزایش شیوع بیماری کرونا در استان طی مدت کوتاه شد.
استاندار مازندران با بیان اینکه در همان روزها هم تلاش ها برای قرنطینه کردن استان ادامه داشت، افزود: طرحهای غربالگری و تب سنجی در جادهها و مبادی ورودی مازندران و دیگر استانها به اجرا درآمد که کماکان هم ادامه دارد. در حال حاضر تمام ورودیهای استان، جادههای ارتباطی بین شهری و شهری و روستایی بشدت تحت کنترل است و هیچ خودرویی به غیر از خودروهایی که پلاک استانی دارند حق ورود ندارند. در ارتباطات بین شهری هم اگر خودرویی قصد ورود به شهری داشته باشد تنها با ارائه کارت ملی، ارائه نامهای از مراجع تصمیم گیرنده مربوط به کرونا، پلاک خودرو مربوط به آن استان یا ارائه قبض آب یا برق می تواند وارد شهر مربوطه شود.
نماینده عالی دولت در مازندران یادآور شد: این طرح نیز در جادههای ارتباطی روستاهای استان اجرا میشود. بطور مثال اگر کسی قصد ورود به روستایی در قائمشهر را داشته باشد در صورت ارائه مدارک مذکور و تأیید دهیار میتواند وارد روستا شود. با این تفاسیر اقدامات ما در راستای کاهش و مهار این بیماری در استان مانند گذشته ادامه دارد و از مردم استان هم تقاضا داریم ما را در کنترل و مهار هر چه سریع تر این بیماری کمک کنند زیرا در استانهای شمالی کشور ازجمله مازندران؛ گیلان و گلستان بیشتر مردم، کشاورز هستند و در روستاها زمینهای کشاورزی دارند و با گرم شدن هوا مجبورند به به روستاها برای کار کشاورزی بروند و همین موضوع باعث افزایش بیماری کرونا در روستاها و بدنبال آن در شهرها نیز میشود. خوشبختانه در روستاهای مازندران هم آلودگی به ویروس کمتر اتفاق افتاده و تلاش میکنیم با مشارکت سازمانهای مردم نهاد، نیروهای نظامی و سایرامکانات به آمار بهبود یافتگان اضافه کنیم.
گیلان دارد سبز می شود
در همین حال «محمد حسین قربانی»، نماینده وزیر بهداشت در استان گیلان هم از کاهش آمار بیماران کرونایی در گیلان خبر داد و گفت: طبق گزارشهای دریافتی از مراکز درمانی استان تعداد مراجعین کرونایی به بیمارستانهای استان در روزهای اخیر کاهش پیداکرده که امیدواریم این روند طی روزهای آینده هم ادامه داشته باشد. البته اپیدمی این بیماری کاهش پیدا نکرده و اکنون به یک ثبات رسیده و هنوز هم نیاز به مدیریت و کنترل است. مردم باید همچنان توصیهها را جدی بگیرند و ماندن در خانه را رعایت کنند.
وی در گفت و گو با «ایران» کاهش 80 درصدی سفرهای نوروزی به گیلان را در روند کم شدن مبتلایان به این بیماری را بسیار مؤثر دانست و افزود: این استان در اوایل اسفند ماه 98 مانند استان قم کانون بحران این ویروس معرفی شد تا حدی که تا 15 اسفند ماه سال گذشته 90 درصد تختهای بیمارستانهای دولتی گیلان به بیماران کرونایی اختصاص داده شده بود و حتی 75 درصد ظرفیت بیمارستانهای خصوصی هم درگیر ارایه خدمات درمانی به این بیماران شدند. با این اوصاف تصمیم گرفته شد تا از تمام ظرفیتها برای مقابله با این بیماری استفاده کنیم.
وی که نایب رئیس کمیسیون بهداشت مجلس شورای اسلامی نیز است، ادامه داد: جزو اولین استانهایی بودیم که اجرای طرح غربالگری را در مبادی ورودی و خروجی شهرها شروع کردیم و تا 17 اسفندماه نیز 85درصد غربالگریها را دراستان انجام دادیم. همچنین اولین نقاهتگاه کشور باظرفیت 220 تخت را درشهر رشت راه اندازی کردیم و از ظرفیت هتل المپیک این شهر هم برای گذراندن دوره نقاهت بیماران کرونایی استفاده کردیم.
نماینده وزیر بهداشت در استان گیلان تصریح کرد: تمام سطوح شهر و مراکز درمانی و عمومی شهر را با همکاری شهرداریها، نیروهای سپاه و جهادی 3 مرتبه ضدعفونی کردیم. بیمارستان صحرایی 120 تختخوابی را کنار بیمارستان رازی برپا کردیم تا روند درمان و پذیرش بیماران روند آسانتر و سریعتری به خود بگیرد. خوشبختانه از 20 اسفندماه سال گذشته تاکنون شاهد روند کاهش مبتلایان و فوتیهای کرونایی هستیم اما این دلیل نمیشود که بگوییم بطور کامل این بیماری در استان ازبین رفته است بنابراین مردم باید همچنان نکات لازم بهداشتی و ماندن در خانه را رعایت کنند تا انشاالله شاهد کاهش و ازبین رفتن این بیماری در استان و سراسر کشور بزودی زود باشیم.
وی خاطرنشان کرد: از اول اسفندماه سال 98 تا روز 13 فروردین امسال حدود 8 هزار بیمار به مراکز درمانی مراجعه کردند و در مجموع حدود 6 هزار نفرهم از بیمارستان های استان مرخص شده اند. همچنین تا روز 13 فروردین کل بیماران بستری در تمام بیمارستانهای دولتی ما با 3هزار و 800 تخت به 460 نفر رسیده که این آمار حاکی از بهبود و کاهش بیماران کرونایی
می دهد.
نایب رئیس کمیسیون بهداشت و درمان مجلس شورای اسلامی در ادامه به کمک خیرین در سطح استان، کشور و خیرین مقیم خارج از کشور برای تجهیز مراکز درمانی، تهیه لباس ویژه برای پزشکان و پرستارانی که به بیماران کرونایی خدمات میدهند اشاره و تقدیر کرد و گفت: برای اولین بار در کشور مجمع کمکهای مردمی را در دانشگاه علوم پزشکی رشت راه اندازی کردیم و مردم نیز به ما اعتماد کردند و با ارسال کمکهایشان به این مجمع، ما را در امر خدماترسانی بهتر به بیماران کرونایی کمک کردند.
تقدیر اتحادیه بینالمللی راه آهنها از اقدامات راهآهن ایران برای مقابله با کرونا
سومین وب کنفرانس گروه کاری ویژه کووید19 اتحادیه بینالمللی راهآهنها (UIC) با حضور نمایندگان راهآهنهای عضو گروه کاری ویژه از جمله ایران، فرانسه، ژاپن، چین، کره جنوبی، روسیه، انگلستان، کانادا، امریکا، جامعه راهآهنهای اروپا (CER) ، به منظور ارائه راهکارها و اقدامات کشورهای عضو برای مقابله با ویروس کرونا و تبادل تجربیات کشورها برگزار شد. در 27 اسفندماه 1398، نیز UIC در خبرنامه الکترونیکی خود خبری در مورد راهآهن ایران با تیتر «راهآهن ایران برای مقابله با کووید 19 ( ویروس کرونا) در آمادگی کامل است» منتشر و تأکید کرده است که راهآهن ایران با در نظر گرفتن شیوع احتمالی ویروس کرونا با تشکیل یک کمیته ویژه یکی از سازمانهای پیشتاز در ایران بوده و در روزهای قبل از شیوع ویروس کرونا در این کشور، اقدامات ضروری را برای مقابله با ویروس کووید ۱۹ اتخاذ کرده تا برای رویارویی با آن آماده باشد. تهیه و تدوین دستورالعملهای پیشگیری از شیوع ویروس کرونا با استناد به دستورالعملهای ستاد ملی مبارزه با ویروس کرونا و ابلاغ آن به شرکتهای حمل و نقل ریلی، نظارت بر ضدعفونی کردن قطارهای مسافری قبل از حرکت در مبدأ و درایستگاهها، نصب بروشور و پخش فیلمهای آموزشی مقابله با کرونا در قطارهای مسافری از مهمترین اقدامات راه آهن ایران در مقابله با ویروس کرونا بوده است.
حمل مستقیم غلات از کشتی توسط قطار/ در اقدامی دیگر توسط راه آهن، با برنامه ریزی های صورت گرفته، پس از ۱۵ سال حمل مستقیم غلات از کشتی توسط قطار به مقاصد مختلف فراهم شد. سعید رسولی، مدیرعامل راه آهن با اعلام این خبر اظهار داشت: تخلیه محموله اولین کشتی به قطار به صورت مستقیم، در بندر شهید رجایی آغاز شد. این محموله به سیلوهای شهرهای کرمان، یزد، اصفهان، تهران و مشهد حمل خواهد شد. معاون وزیر راه و شهرسازی؛ حفظ کیفیت غله به دلیل حذف تخلیه و بارگیری مکرر و توقف در انبار، کوتاه شدن زمان حمل این کالای استراتژیک و کاهش تلفات و سوانح جادهای را از جمله مهمترین مزایای روش حمل مستقیم غلات برشمرد. وی ادامه داد: صرفه جویی در مصرف سوخت، کمک به حفظ محیط زیست، ارتقای بهره وری شبکه و ناوگان راه آهن کشور و عملیات بندری و به طور کلی افزایش سهم حمل ریلی کشور، از دیگر مزیتهای حمل مستقیم محمولات از کشتی به قطار است.
یادداشتی از نوشآفرین انصاری در فراق ثریا قزل ایاغ
مطالبهگری که هرگز ناامید نشد
پنجم دی ماه سال 1322، درست همزمان با روزگار درگیری با جنگ جهانی دوم، متولد شد و چهاردهمین روز از فروردین ماه سال جاری، مصادف با روز جهانی کتاب کودک، حوزهای که همه عمر خود را صرف آن کرد هم دیده بر زندگی بست. آنطور که خود «ثریا قزل ایاغ» در بیان خاطرات زندگیاش گفته با وجود تولد در خانوادهای متوسط و در تنگنا، سالهای کودکیاش میان کتاب، مجله، موسیقی، شعر و ادبیات بزرگ سپری میشود، آنچنان که در نهایت فعالیت در عرصه ادبیات کودکان را به عنوان حرفه اصلی خود انتخاب میکند. انتشار کتابهای داستانی و آثار پژوهشی متعدد، عضویت در هیأت علمی گروه کتابداری دانشکده علوم تربیتی دانشگاه تهران، سال ها عضویت و همکاری مداوم با شورای کتاب کودک و تألیف کتابهایی برای کودکان و نوجوان تنها بخشی از کارهای قزل ایاغ است. او در هیأت داوران جایزه هانس کریستین اندرسن «مشهور به نوبل کوچک ادبیات» هم حضور داشته، هر چند که خودش هم بارها موفق به دریافت جوایز متعدد داخلی و خارجی به پاس آثار و فعالیت های فرهنگی- آموزشیاش شده بود.
یاد
نوشآفرین انصاری
دبیر شورای کتاب کودک
همه آنهایی که این زن فرهیخته را می شناختند میدانند که با آرزوهای بزرگی قدم به عرصه کودک گذاشت و تلاش بسیاری هم صرف تحقق آنها کرد. از همان موقعی که بعد اتمام تحصیلاتش در امریکا به کشور بازگشت دنبال راهی برای تحول نظام آموزشی و تغییر جایگاه کتاب و کتابخوانی و از همه مهمتر جلب توجه همگان به جایگاه مهم کتابداران بود. هر چند که علیرغم تلاش زیادی که صرف این راه کرد، کوششهای او در نهایت به سرانجامی که آرزویش را داشت نرسید؛ چراکه نه تنها اوضاع و احوال حاکم بر کتابخانههای کشور و مدارس بهتر نشد بلکه روز به روز هم کم رمقتر و کم اهمیتتر شدهاند. تمام روزها و سالهای زندگیاش را بر این گذاشت که به مسئولان آموزشی و فرهنگی بگوید با وجود کم توجهی آنها به کتابداران، این قشر از چه توانی در پرورش نسلی خلاق و موفق، فارغ از رشتهای که به آن قدم خواهند گذاشت برخوردار هستند. با این حال نکتهای که نباید درباره آدمهای مهم و اثرگذار فراموش کرد این است که آنان علیرغم تمام مشکلات و موانع پیش روی خود و حتی بی مهریهایی که از سوی مسئولان متوجهشان است هیچگاه دست از کار نمیکشند. افرادی از این دست که ثریا قزلایاغ هم که از جملهشان است حتی در سختترین شرایط هم ناامید نمیشوند و به تلاشهای آنان میتوان به عنوان چراغی پیش روی راهی که به آن قدم گذاشتهاند نگاه کرد. بازگردیم به برخی از خدمتهای بیشماری که این دوست و همکار قدیمی در حق فرزندان سرزمینمان کرده که بی شک او را به مطالبهگر و تلاشگری جدی تبدیل کردهاند. همان طور که اشاره شد او زندگیاش را صرف این کرد که گامی در راستای تغییر نگرش مسئولان نظام آموزشی نسبت به تصمیمگیری برای کودکان و نوجوانان بردارد. روح و جانش با ادبیات درآمیخته بود و شناخت خوبی هم از ادبیات ایران و جهان داشت. انصاف بسیاری در مواجهه با رشد ادبیات کودک در کشورمان به خرج می داد؛ او افزون بر منتقدی درجه یک، مشوقی اثرگذار در برخورد با جوانان و دانشجویان در کلاسهای دانشگاه تهران و شورای کتاب کودک هم بود. به سراغ هر یک از شاگردان او که بروید خواهند گفت که چطور شمع درون آنان را به چراغی عظیم تبدیل کرد و ... البته کم نیستند معلمانی که زندگی شان را صرف تدریس می کنند، اما کمتر معلمی هست که همچون ثریا قزلایاغ از چنین توانی در اثرگذاری میان شاگردان و دانشجویان خود برخوردار باشد. او سال 53، بعد از بازگشت دوباره به کشور به عضویت شورای کتاب کودک درآمد؛ هر چند که من آن زمان کانادا بودم و هنوز آشنایی نزدیکی با او پیدا نکرده بودم. با این حال سال 57 وقتی که بازگشتم دوستیمان آغاز شد و تا زمانی که مرگ او را از ما نگرفته بود هم ادامه یافت. بیش از 40 سال از دوستی و همکاری با ثریا قزلایاغ می گذرد، سالهایی که همه ماهها،روزها و دقایق آن منجر به ثبت لحظههایی به یاد ماندنی شد. همه افرادی که او را از نزدیک می شناسند تأکید دارند که چقدر در دوستی شفاف و صادق بود و متأسف هستم که دیگر در بینمان نیست. اما آخرین نکتهای که جا دارد در این فرصت به آن اشاره کنم درباره کتابهای کودک و نوجوانی است که از او به یادگار مانده، متأسفانه جز کتاب لالاییهای او که نشر چشمه منتشر کرده هیچ یک از آثار داستانی او تجدید چاپ نشدهاند، ای کاش ناشرانی که حق چاپ این آثار در دست آنان است اگر خودشان هم کتابها را تجدید چاپ نمیکنند امتیاز نشر آنها را واگذار کنند چراکه کتابهایی بسیار مهم هستند و حیف است کودکان و نوجوانان از خواندنشان محروم شوند. البته کتابهای دیگری هم از او در دست هستند که آثار پژوهشی مهمی به شمار میآیند از جمله کارهایی که درباره بازیها و قصه گویی انجام داده که همگی منتشر شدهاند. در آخر امیدوارم دیگر جوانان و همکاران فعال در این حوزه راه او را ادامه بدهند و به آرزوی دیرینهاش جامه عمل بپوشانند.
سرقتهای سریالی مرد عنکبوتی
گروه حوادث- مرجان همایونی/ سارق حرفهای که در یک چشم بر هم زدن از دیوار خانهها بالا میرود و سرقت میکند برای ششمین بار دستگیر شد.
به گزارش «ایران»، چندی پیش مرد جوانی با پلیس تماس گرفت و از سرقت خانه همسایهشان خبر داد و گفت: بی خوابی به سرم زده بود و به همین دلیل به بالکن رفته بودم که ناگهان صحنه عجیبی دیدم، مردی از دیوار خانه همسایه روبرویمان مانند عنکبوت بالا میرفت او در یک چشم بر هم زدن خودش را به بالکن طبقه سوم رساند با وسیلهای شیشه را سوراخ کرد و وارد خانه شد. از آنجا که همسایهمان مدتهاست به خارج از کشور رفته و خانهاش خالی است گفتم به پلیس خبر بدهم.
بدنبال این تماس مأموران بلافاصله راهی محل شدند. آنها در نزدیکی خانه محل سرقت مرد موتورسواری را دیدند که به انتظار ایستاده بود در همین لحظه مرد جوانی را دیدند که از خانه خارج شد و زمانی که قصد داشت سوار بر موتورسیکلت شود، هر دو متهم دستگیر شدند. مأموران در بازرسی بدنی از مرد جوان، مقداری طلا، دلار و سکه کشف کردند. مردان موتورسوار به سرقت های سریالی از خانههای پایتخت اعتراف کردند.
گفت و گو با متهم
چطور آنقدر راحت از دیوار خانهها بالا میروی؟
من پارکور کار هستم و بدن ورزیدهای دارم. البته این را هم بگویم که از بچگی عاشق بالا رفتن از ارتفاعات بودم و برای همین هم به باشگاه رفتم. یادم میآید همه دوستان به من میگفتند میلاد عنکبوت، برای اینکه مثل عنکبوت از دیوار بالا میرفتم.
الان دیوار خانه سه طبقه را در یک دقیقه بالا می روم. اما اوایل برای بالا رفتن از دیوار خانه دو طبقه سه دقیقهای وقت لازم داشتم.
چه شد که یک ورزشکار، کارش به سرقت کشید؟
اوایل از کارهایم فیلم میگرفتم و در فضای مجازی منتشر میکردم. خیلیها تشویقم میکردند و برخی هم وسوسهام کردند و سراغ کارهای خلاف رفتم. می گفتند که از این تواناییام در رسیدن به پول استفاده کنم. البته راست هم می گفتند من با مهارتی که دارم خیلی راحت میتوانم به پول برسم.
عذاب وجدان نداشتی؟
عذاب وجدان که همیشه دارم، برای همین هم مقداری از پولی که در این راه بدست می آورم را خرج افراد نیازمند میکنم. مثلاً یک خانواده در نزدیکی خانهمان زندگی میکنند که وضع مالی بدی دارند، برای آنها مواد غذایی می خرم یا بچههایش را به پارک و شهربازی می برم.
خانهها را چطور انتخاب میکنی؟
با همدستم در خیابانهای بالای شهر پرسه میزنم. با دیدن خانههای لوکس که چراغهایشان خاموش است زنگ خانهها را به صدا در می آوردم و اگر کسی پاسخ نمی داد، سرقت را انجام میدادم.
برایت اتفاق افتاده که خانهای را سرقت کنی که صاحبخانه در آن باشد؟
بله. یکبار وارد طبقه دوم یک ساختمان شدم و لوازم با ارزش را سرقت کردم، وقتی می خواستم بیرون بیایم متوجه شدم که صاحبخانه در طبقه اول است. از آنجایی که من طوری راه می روم که صدای پایم را خودم هم نمی شنوم، صاحبخانه متوجه حضورم نشد و من هم از پنجره خودم را به خیابان رساندم.
این خانهها سیستم امنیتی نداشتند؟
دارند اما من از بالکن و پنجره وارد و خارج می شوم.
سابقه داری؟
بله، 5 بار به خاطر سرقت خانه بازداشت شدم و این ششمین بار است که راهی زندان میشوم. هر بار که از زندان آزاد می شوم با خودم می گویم که دور کار خلاف را خط بکشم اما همین که پایم را از زندان بیرون می گذارم دوستان به سراغم میآیند و من هم که خیلی زود تحت تأثیر قرار میگیرم، سرقتها را شروع میکنم.
انتخاب نشریه
جستجو بر اساس تاریخ
اخبار این صفحه
-
رئیس مجلس در قرنطینه
-
هنر نتیجه فقدان است
-
آغازکمک به کسب و کارهای آسیب دیده از کرونا
-
«ایران» در تعطیلات تعطیل نبود
-
مطبوعات تعطیل بردار نیستند
-
کرونا بحرانی شبیه به جنگ
-
جنگ ماسک
-
جزئیات اختصاص کارت اعتباری ۱ و ۲ میلیون تومانی به اقشار آسیبپذیر
-
کنسرت های شب های قرنطینه
-
در آستانه عصر نوین ایرانیان
-
روزنامهها تعطیلاند اطلاعرسانی نه!
-
فرصت های موجود پشت تهدید کرونا انسان را چند گام به جلو میبرد
-
خلوتگاه یا درهای بسته «دیگری جهنم مناست»؟!
-
بیم و امید های زندگی در پساکرونا
-
روزهای قرنطینه در میلان
-
کمک کردن به مردم برایم از لقب «رستم هند» ارزشمندتر است
-
چگونه تاخت و تاز کرونا در گیلان و مازندران مهار شد؟
-
تقدیر اتحادیه بینالمللی راه آهنها از اقدامات راهآهن ایران برای مقابله با کرونا
-
مطالبهگری که هرگز ناامید نشد
-
سرقتهای سریالی مرد عنکبوتی
اخبارایران آنلاین